مشکلات فردی

نحوه برخورد با فرد عصبانی (چطور خشمم (anger) را کنترل و تخلیه کنم؟)

زمان مطالعه: 8 دقیقه

می‌دانیم که خشم در مفهوم ساده خودش، یک احساس یا یک حال بد است و زمانی که شدید و نیرومند شود، تغییراتی را در بدن من و شما به وجود می‌آورد. این حس، از بیرون نیز قایل تشخیص و تمییز است که من و شما را به انجام کاری وا می‌دارد و ما را از مرحله احساس، وارد مرحله هیجان می‌کند. بنابراین می‌توان گفت، خشم یک احساس و هیجان بد و منفی است که در برخی موارد با وجود منفی بودن، اثراتی همچون تب، درد و… برای من و شما به همراه دارد. خشم به عنوان یک احساس، در زندگی همه ما وجود دارد اما زمانی که خشم به رفتار نامناسب تبدیل شود، به گونه‌ای که آزار خود و دیگران را در بر گیرد، نام او را عصبانیت می‌گذاریم. در این مقاله درباره هیجان خشم و راهکارهای سالم و درست مدیریت آن به شما توضیح می‌دهیم.

خصوصیات افراد خشمگین و عصبانی


زمانی که صحبت درباره فرد عصبی و خشمگین است، سخن درباره یک شخص یا هویت او است. یعنی درباره فرد عصبی می‌گوییم: موجودی است که دارای صفات و ویژگی‌هایی است که با ویژگی‌های افراد معمول، کاملا متفاوت است. در بحث و گفتگو درباره ترس، اضطراب و وحشت، مخصوصا درباره اضطرابِ عصبی، که نوعی بسیار مرموز و موزی در زندگی بسیاری از ما است، شاید بتوان گفت فرد عصبی یا نوراتیک در پنج زمینه دارای مشخصات و ویژگی‌هایی است که باید به آن توجه داشت و امید داریم با توجه به این مطالب، به ارزیابی خود و دیگران به نظر صحیح و دقیق برسیم، زیرا دانستن این واقعیت که من و شما فرد عصبی یا نوراتیکی هستیم، بسیار کمک می‌کند که در جهت اصلاح و تغییر خودمان، در مسیر درست گام برداریم. در ادامه، این پنج مورد را توضیح می‌دهیم.

مورد اول

این افراد با واقعیت و حقیقت، سر جنگ و جدال دارند ولی آن را به راحتی تشخیص نمی‌دهند، واقعیت را آن گونه که هست نمی‌پذیرند و جهان را آن گونه که باید باشد، توصیف نمی‌کنند. این افراد معمولا حتی وقتی مسائل کمی و عددی مطرح است، اهمیتی به تعداد و تفاوت نمی‌دهند و به همین جهت است که در بازگو کردن حوادث و اتفاقات، غالبا جنبه‌ها را چند برابر بیشتر و زمینه‌ها را چند برابر کمتر می‌کنند و خیلی از اوقات به خود اجازه می‌دهند که احساسات و حالات خود را به عنوان واقعیت خارجی با آنچه اتفاق افتاده در آمیزد و بنابراین وقتی به شما گزارشی از اتفاقات می‌دهند، به هیچ وجه شباهتی به یک گزارش دقیق و درست نخواهد داشت. به همین جهت است که این افراد غالب اوقات با مسائلی رو به رو می‌شوند و یا احتمالا گرفتار مسائلی خواهند شد که به دلیل ناتوانی در تشخیص واقعیت و درک کشف حقیقت، کنترل خود را از دست می‌دهند زیرا واقعیت آن طور که هست را نمی‌پذیرند بلکه در آن دخل و تصرف خواهند کرد. بنابراین آنچه را که برداشت می‌کنیم، به مقدار زیادی حالات و احساسات او در آن پیدا می‌شود. این دلیل اصلی است که غالبا با دیگران اختلاف نظر پیدا کرده و خود این موضوع، موجب خشم و عصبانیت در او و دیگران می‌شود.

مورد دوم

دومین مورد این است که مسئولیت‌هایی را بیش از حد می‌پذیرد یا کاملا از عهده گرفتن آن صرف نظر می‌کند. گاهی شما با کسانی رو به رو می‌شوید که وظیفه و تعهد را به گونه‌ای می‌پذیرند که بسیاری از اوقات برای شما این سوءتفاهم پدیدار می‌شود که آیا این فرد در واقعیت صاحب خانه است یا ارتباط بسیار نزدیکی با صاحب خانه دارد؟ زیرا به گونه‌ای برخی وظایف را به عهده می‌گیرد که گویا او نه تنها جزوی از مهمان است، بلکه خود را میزبان می‌داند، یا در برخی موارد آنچه که به عنوان وظایف خودشان است را انجام نداده و انتظار دارند دیگران در این زمینه به آنها کمک کنند، چرا که گاهی اوقات این حق را برای خودشان قائل هستند. افراد عصبی با برداشتن مسئولیت‌های بیش از حد و یا احتمالا سبک، به گونه‌ای زندگی می‌کنند که گویا فرد مزاحم یا مداخله‌کننده در امور شناخته می‌شوند و یا در بسیاری از مواقع آنها را به گونه‌ای می‌شناسیم که مسئولیت‌های خودشان را هم به درستی انجام نمی‌دهند. البته ما این را می‌دانیم که مسئولیت‌ها مانند درجه حرارت بدن هستند که درست و به موقع انجام دادن آنها، مانند  37درجه سلامتی است و بیشتر بودن آن نشانه بیماری و خطرناک خواهد بود.

مورد سوم

مورد سوم، بر هم ریختن نقطه نظرهای آنها در وقت و زمان است. از طرفی آنها کسانی هستنند که ممکن است کاملا در گذشته زندگی کنند و بنابراین حاضر نیستند که از گذشته هر چه درباره تاریخی که به نوعی به آنها مربوط است و چه در دوران کودکی است، بیرون بیایند که هر چه در این زمینه کوشش کنند، همچنان کودکانی هستند که انگار فقط در ظاهر بزرگ شده‌اند. در نتیجه نه تنها در گذشته زندگی می‌کنند بلکه با خاطرات گذشته، آن هم به نوع تغیر و تبدیل یافته که هیچ وجه شباهتی به گذشته ندارد، برای خود و عزیزان‌شان مسائل و مشکلات را به وجود می‌آورند و یا نه تنها غمگین و خسته از گذشته‌اند، بلکه مضطرب و نگران حوادث آینده‌اند. آنها به نوعی زندگی می‌کنند که دیروزی و امروزی در کار نیست، یعنی همه زندگی در فردا خلاصه می‌شود. برخی اوقات حتی به زندگی امروز خود اعتنایی ندارند و به دنبال این هستنند که 10 یا 40 سال آینده را به گونه‌ای ترسیم کنند که دلخواه امروز آنها است. این افراد با این موقعیت رو به رو نیستند که زمان یک پدیده کیفی، احساسی و درونی است، ولی به دلیل جنبه خارجی، آنها این موقعیت را پدیده کمی می‌دانند یعنی برای این افراد 5 دقیقه یا  50دقیقه تفاوت آنچنانی ندارد. به خاطر همین بی‌اعتنایی به مفهوم زمان، در جنبه بیرونی است که احتمالا در زندگی، زمان لازم برای انجام کارهای مهم خویش را ندارند. این افراد متاسفانه در پیشبینی حوادث زندگی، دچار دوگانگی شده و درنهایت با برخی حوادث خطرناک در زندگی رو به رو می‌شوند.

مورد چهارم

مورد چهارم، حرمت نفس یا عزت نفس می‌باشد. این افراد گرچه ظاهرا وانمود می‌کنند که به نوعی خود را باارزش می‌دانند و در بیشتر مواقع از دیگران انتظار دارند که با آنها برخورد محترمانه و بزرگوارانه داشته باشند، ولی در حقیقت، افراد عصبی در ته وجود خودشان، احساس خوبی راجع به خودشان ندارند و فرض آنها بر این است که من موجود بد و گناهکاری هستم یا موجود تنبل و بیکاری هستم یا فرد احمق و ابلهی هستم. با این وجود، از آنجایی که بیان این مسئله به زیان فرد تمام می‌شود، پس باید از یک طرف دیگران را کوچک و حقیر بشمارد و یا در فرصت مناسب آنها را به نوعی پایین بیاورد و از جانبی وانمود کند که از دیگران در همه این زمینه‌ها که در عمق وجود خودش حس بدی نسبت به خودش دارد، بهتر و یا برتر است! بنابراین فرد خشمگین و عصبی معمولا در مواردی که با شما برخورد می‌کند، به گونه‌ای است که یا از یک طرف خودش را ناچیز و حقیر جلوه می‌دهد و امیدوار است که از این طریق توجه افراد را به خود برانگیزد و شما او را فروتن و متواضع بشناسید، و از طرف دیگر برخی اوقات کوشش می‌کند که با نشان دادن جنبه‌های مثبت در وجود خودش و یا آنچه که متعلق به او است، به گونه‌ای برتری خودش را ثابت کند ولی در تمام این موارد، وجود باد کرده او که خود، کم و بیش از خودش خبر دارد، او را آرام نمی‌گذارد و این احساس بد درباره خود، حتی در ظاهر و بدنش سبب می‌شود که همیشه احساس بدی به خود داشته باشد و برخی اوقات آن را هم به دیگران منتقل خواهد کرد.

مورد پنجم

فرد خشمگین و عصبی با کمبود اعتماد به نفس همراه است. به این معنا که باور و نظر بدی که از خود دارد به دلیل احساس نادانی و ناتوانی که در عمق وجود خودش است، نگران این است که از عهده انجام کاری بر نیاید. بنابراین با وجود اینکه در بسیاری از موارد در زندگی توانسته به هدف‌ها و برنامه‌های خود برسد و حتی در مقایسه با دیگران، بهتر و برتر است اما همچنان نگران این است که از عهده هیچ کاری برنیاید که این اضطراب حتی در حدِ کمش، برخی اوقات انگیزه را برای حرکت به جلو از بین برده و حتی پیشرفت‌های خود را موقتی و تصادفی می‌داند. لذا با این تفکر، گاهی اوقات خود را مجبور می‌کند که در حاشیه و به دور از جمع باشد.

حال که درباره شخصیت و خصوصیات افراد خشمگین و عصبی آموختیم، سراغ راهکارهای تخلیه و مدیریت خشم می‌رویم.

انواع روش‌های تخلیه و مدیریت خشم

برای اینکه بهتر بتوانیم در موقعیت‌های مختلف خشم خود را کنترل و مدیریت کنیم، بهتر است اول بدانیم چه واکنش‌هایی در بدن‌مان ایجاد شده است که خشمگین شده‌ایم. زمانی که ما دچار خشم می‌شویم، در واقع هورمون آدرنالین ما است که بالا رفته است. گاهی ما می‌توانیم این میزان هورمون را در حد کافی کنترل کنیم مثلا با پیاده‌روی، انجام حرکات خاص اعم از رقصیدن، صحبت کردن با مشاور یا با یک دوست، بازی کردن با کودکان و یا خوردن آب ولرم تا بتوانیم میزان آدرنالین خود را کنترل کنیم. سایر راهکارهای مدیریت خشم، عبارت‌اند از:

  • مشت کوبیدن بر روی بالشت
  • فریاد زدن در یک محیط آزاد مانند دشت یا کوه
  • ماساژ دادن شقیقه‌ها به مدت 3 الی 5 دقیقه
  • شست و شو بدن که باعث شدن خنک شدن بدن و کاهش فشار خشم بر روی بدن می‌شود
  • رفتن به طبیعت و انرژی گرفتن از طلوع و غروب خورشید
  • ترک کردن محیط و فردی که باعث عصبانیت ما شده است

چطور با فرد خشمگین برخورد کنیم؟

وقتی یک فرد خشمگین رو به روی‌مان است و با صدای بلندتر از حد معمول صحبت می‌کند، یعنی درواقع سعی می‌کند با داد زدن، به حق خود برسد. بهترین کاری که در آن لحظه می‌توانید انجام دهید این است که فریاد آن شخص را بشنوید. حتی برای یک لحظه به حرف‌هایی که پشت این فریادها دفن شده است گوش دهید و از خودتان بپرسید چه چیزی در درون این شخص است که فکر می‌کند مجبور است برای شنیده شدنش خشمگین شده و فریاد بزند؟ گاهی اوقات وقتی گفتن چیزهایی که از درون به ما حس بدی می‌دهد، سخت باشد، بدون اینکه حتی قصدش را داشته باشیم، با صدای بلندتر حرف زده و به دنبال آن به سرعت خشمگین می‌شویم. احساساتی مانند اینکه «چرا بیشتر منو درک نمیکنی؟»، «من واقعا از این موقعیت ترسیده‌ام!»، «من خیلی احساس ضعف می‌کنم» و یا اینکه «من نگران این هستم که تو منو قبول نکنی». بسیاری از ما آدم‌ها حتی نمی‌دانیم که فریادمان سپری است برای حرف‌هایی که از بیرون و درون ما را اذیت می‌کنند. پس اگر خودتان در حال فریاد زدن و خشم هستید، درست وسط فریادهایتان مکث کنید و از خود بپرسید «من چه چیزی را نمی‌خواهم بگویم که مجبور به فریاد کشیدن هستم؟» اگر شخصی هستید که مدام به درون‌تان سر می‌زنید، احتمالا می‌توانید همان جا به سراغ سر و نخ‌های خوبی بگردید و متوجه شوید که دیگر نیاز به فریاد زدن نیست. اما اگر شخص مقابل در حال عصبانیت است، سعی کنید به طرف مقابل این فضا را بدهید که حرفش را بزند. ممکن است کمی سخت باشد اما به صورت کامل به او گوش بدهید. وسط حرفش نپرید. هرچقدر هم که عصبانی باشد، بالاخره بعد از مدتی کمی آرام شده و بعد از اینکه مهلتی برای حرف زدن پیدا کردید به او بگویید:«حق میدم که ناراحت باشی.» درواقع در این زمان آنچه را که در آن لحظه مشاهده می‌کنید به او خواهید گفت. او را به آرامش دعوت کنید تا بداند کسی وجود دارد که بخواهد به حرف‌هایش گوش دهد. با گفتن اینکه «یکم تند حرف زدی و من نتونستم متوجه بشم مشکلت چیست» او را به آرامش دعوت کنید. در این صورت خواهید دید که طرف مقابل با لحن آرام شروع به صحبت کرده و دیگر گاردی از خشم بر چهره‌اش نمی‌بینید.

سخن پایانی

فرد عصبی و خشمگین، فرد وابسته‌ای است و این وابستگی را می‌توان به گونه‌ای تعریف کرد که حالت وابستگی به گذشته که جنبه عادت و اعتیاد دارد را به خود گرفته است. در چارچوبِ این حالت است که به نوعی خود و دیگران را گرفتار کرده و با تکرار رفتار نامناسب مانع رشد خود و دیگران می‌شود. در نهایت این گونه است که از طریق چاپلوسی، مصرف وقت و نیرو خودش به جهت حفظ این روابط سطحی و ظاهرا دوستانه که خود به آن باور ندارد، استفاده می‌کند. این افراد در ارتباط دوستی بسیار حسود، مغرور، مداخله‌کننده و درگیر هستنند و چنانچه شما برایش دیگر فایده نداشته باشید، به راحتی می‌تواند شما را ترک کند، چرا که این گونه افراد به دلیل عدم باور به عشق و محبت، این گونه احساسات را از سمت دیگران دائمی و همیشگی نمی‌دانند و از داشتن رابطه دوستانه و عاشقانه عمیق، پرهیز می‌کنند. برای مدیریت و تخلیه خشم‌تان می‌توانید از راهکارهای این مقاله استفاده کنید. اگر این راهکارها کافی نبود و خشم‌تان برطرف نشد، بهتر است از مشاور کمک بگیرید تا ابتدا خشم‌تان ریشه‌یابی شود و سپس حل شود. به خاطر داشته باشید که گاهی خشم و تحریک‌پذیری زیاد، به دلیل افسردگی، اضطراب و مشکلات روانی دیگر است که برای درمان شدن آنها، نیاز به کمک تخصصی مشاور دارید. برای این منظور، می‌توانید از خدمات مشاوره و روانشناسی روان سالم بهره‌مند شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!