روابط عاطفی پیش از ازدواج

بدجوری وابستشم، بدون اون می‌میرم! (درمان اعتیاد به عشق)

زمان مطالعه: 12 دقیقه

اعتیاد به عشق، یک وضعیت پیچیده است که در آن فرد درگیر “الگو محدودی از رفتار تکراری است که به سمت یک شی عشقی، هدایت می‌شود که منجر به پیامدهای منفی اجتماعی، ایمنی یا حقوقی می‌شود” علی رغم عواقب آن، به طور مزمن به چنین رفتاری ادامه می‌دهد. متاسفانه به دلیل طرحواره‌هایی که داریم، اعتیاد به عشق در کشور ما و حتی در جهان بسیار زیاد دیده می‌شود. در این مقاله قصد داریم درباره این موضوع صحبت کنیم و کمک کنیم که اگر درگیر این قضیه هستید، خودتان را نجات بدهید.

اعتیاد به عشق چیست؟

عشق، یک وسواس است. آهنگ‌های عاشقانه، شعر، رمان‌های عاشقانه و… بسیار محبوب هستند، زیرا آنها هسته اصلی وجود ما را لمس می‌کنند. انسان‌ها در اساسی‌ترین سطوح عشق رسیده‌اند. اتصال به دیگری، ایمنی و امنیت را فراهم می‌کند. رابطه جنسی باعث تولید مثل می‌شود و در میان لذت‌بخش‌ترین تجربیات سرخوشی طبیعی قرار می‌گیرد. عشق، احتمال تنهایی را کاهش می‌دهد، همراهی می‌کند، به ما معنا می‌دهد، ما را مسئول می‌کند و این فهرست ادامه می‌یابد.

آنچه میزان مناسب عشق را تشکیل می‌دهد به طور سنتی، وقتی به یک اختلال اعتیادآور فکر می‌کنیم، موقعیتی را در نظر می‌گیریم که در آن فرد از کاری به میزان بیشتری در مدت زمانی طولانی‌تر از آنچه در نظر گرفته شده استفاده می‌کند یا انجام می‌دهد. با این حال، وقتی صحبت از روابط متعهدانه به میان می‌آید، پیوند عاشقانه قوی‌تر می‌شود و تا آخر عمر باقی می‌ماند. تعریف اعتیاد به عشق پیچیده است، زیرا عشق چیزی طبیعی است که ما را در هر حوزه‌ای از وجود: روانی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و معنوی تحت تاثیر قرار می‌دهد. محققان در مورد اینکه اعتیاد به عشق چیست و آیا وجود دارد یا خیر اختلاف نظر داشته‌اند. بر این اساس، در حال حاضر این یک اختلال اعتیاد شناخته شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) نیست.

از آنجایی که اعتیاد به عشق یک اصطلاح بحث‌برانگیز است (همانطور که بسیاری از اصطلاحات زیر چتر اعتیاد رفتاری، غیر رسمی هستند)، این وضعیت معمولا به عنوان عشق بیمارگونه، عشق وسواسی یا دلتنگی نامیده می‌شود. شباهت‌هایی در رفتار اعتیاد به عشق با سایر شرایط قابل تشخیص وجود دارد، به ویژه اعتیادهای فرآیندی. اول، اعتیاد به عشق باید از سایر شرایط متمایز شود. شرایط قابل توجه‌تر عبارتند از: اختلال شخصیت وابسته، اختلال شخصیت مرزی، اختلالات روان پریشی، اعتیاد جنسی و ارتومانیا.

تمایز اولیه از این اختلالات و همچنین سایر شرایط مشکل‌ساز عشق این است که “در اعتیاد عشق، عشق نابالغ، عشقی که نامطمئن، بیرونی، کور و خارج از کنترل فرد است، در زندگی فرد نفوذ می‌کند.” معتادان تمایل دارند “زمان و ارزش زیادی برای شخص دیگر قائل شوند. “این وسواس، با نادیده گرفته شدن سایر نیازهای شخصی، منجر به تاثیر منفی بر زندگی فرد می‌شود.

چگونه عشق بر مغز تاثیر می‌گذارد؟

تحقیقات نشان داده‌اند که عشق همان بخش‌های مغز را فعال می‌کند که در افراد با مصرف مواد مخدر فعال می‌شود. پس عملکرد عشق و ماده مخدر و اعتیادآور بر روی مغز مشابه است. به همین دلیل است که عشق به شدت وابستگی و علائمی شبیه به فرد معتاد را به فرد القاء می‌کند!

در سطح شناختی، زمانی که مسیر پاداش فعال می‌شود، مغز احساس سرخوشی ایجاد می‌کند که منجر به تمایل فرد بیشتر به آن ماده یا رفتار می‌شود. در این شرایط فرد فکر می‌کند، “عشق مهم‌ترین چیز در زندگی است و من حاضرم هر چیز دیگری را فدا کنم تا آن را داشته باشم، علی رغم اینکه همسرم چگونه با من رفتار می‌کند.” این باور ریشه‌دار می‌شود، افکار بر عشق متمرکز می‌شوند و کل فرآیند از یک الگوی وسواسی-اجباری پیروی می‌کند.

نشانه‌های اعتیاد به عشق


علائم اعتیاد به عشق ممکن است بسته به فرد و شدت بیماری متفاوت باشد. با توجه به اینکه شواهد از این تصور حمایت می‌کنند که این بیماری ممکن است تا حدی از دلبستگی‌های ناایمن در دوران کودکی ایجاد شود، علائم هشداردهنده اولیه ممکن است در سنین پایین‌تر وجود داشته باشد. با این حال، تا زمانی که فرد شروع به درگیر شدن فعال در چنین روابطی، جایی که رفتار شروع به تجلی می‌کند، نیست. اگر چه همه چیز را شامل نمی‌شود، اما نشانه‌های رایج اعتیاد به عشق ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • نیاز به عاشق بودن
  • قرار دادن شریک عاطفی و رابطه عاطفی بر پایه وسواس
  • علاقه عاشقانه بیش از حد به او
  • تجربه هوس، کناره‌گیری، سرخوشی و وابستگی به شریک زندگی خود
  • آرامش گرفتن فقط از طریق دیدن یار و صحبت کردن با او
  • ناتوانی در تنها ماندن
  • عشق را با وسواس، نیاز، درگیر شدن، نجات دیگری یا نیاز به نجات و یا جذب فیزیکی بیش از حد اشتباه می‌گیرد
  • با داشتن مرزهای کم یا نداشتن مرز و حد و حدود، آسیب‌پذیر می‌شود. بدون اینکه واقعا طرف مقابل را بشناسد، به او وابسته می‌شود
  • ترس شدید از تنها ماندن، طرد شدن یا رها شدن، در نتیجه ممکن است رفتارهای آزاردهنده عاطفی و یا فیزیکی شریک زندگی را تحمل کند
  • از صمیمیت واقعی می‌ترسد، علی رغم تمایل شدید به احساس نزدیکی و ارتباط با کسی
  • احساس می‌کند هرگز نمی‌تواند از آن رابطه خارج شود و به زور در رابطه خودش را حفظ می‌کند
  • نسبت به یک شریک و رابطه، وسواس پیدا می‌کند. فعالیت‌ها، علایق یا اهداف شخصی خود را رها می‌کند، حتی از رابطه برقرار کردن با خانواده و دوستان و… دور می‌شود. به طور خلاصه، تمام فکر و فعالیت و ارتباطات او، به آن فرد که شریک عاطفی‌اش است خلاصه می‌شود
  • ناامیدانه معتقد است که یک نفر در یک رابطه عاشقانه او را ارزشمند، زنده، شایسته و قابل تحسین می‌کند. یعنی انگار فرد دیگر و مناسب‌تری برایش وجود ندارد
  • انتظار دارد همیشه در اولویت آن فرد باشد. کوچک‌ترین بی توجهی را این گونه معنا می‌کند که من دوست داشتنی و جذاب نیستم یا طرف مقابلم مرا دوست ندارد
  • وابستگی عاطفی و بیمارگونه را با عشق سالم اشتباه می‌گیرد
  • هنگامی که ناامنی عاطفی افزایش می‌یابد، سعی می‌کند با شک و تردید یا کنترلگری، نیازهایش را برآورده کند و احساس بهتری در رابطه داشته باشد
  • حتی زمانی که رابطه متعهدانه نیست و معلوم نیست رابطه چه آینده‌ای خواهد داشت، همچنان وابسته است
  • به افرادی وابسته می‌شود که از نظر عاطفی در دسترس نیستند، دور هستند و اجتناب می‌کنند. برخی به طور خطرناکی به افراد خودشیفته، روان پریش یا سایکوپات وابسته می‌شوند
  • طرف را ایده‌آل فرض می‌کند: ویژگی‌های جادویی را به او اختصاص می‌دهد. اغلب شریک خود را بهتر، قوی‌تر و قدرتمندتر از همه می‌داند
  • هنگامی که یک رابطه به پایان می‌رسد یا جدایی رخ می‌دهد (مهم نیست چه کسی آن را به پایان رسانده) کناره‌گیری دردناک و وسواس فکری (مشابه ترک مواد مخدر) را تجربه می‌کند
  • اگر شریک عاطفی‌اش یکی از توقعاتش را برطرف نکند، به شدت بهم می‌ریزد

باز هم، شاخص اولیه قرار دادن شریک زندگی براساس وسواس است، حتی اگر به ضرر خود باشد و حتی اگر شریک زندگی از نظر عاطفی دورو و آزاردهنده باشد.

در سنین 10 تا 13 سالگی زمانی است که کودکان معمولا تمایل به داشتن روابط عاشقانه را آغاز می‌کنند و در سنین 14 تا 17 سالگی شروع به فعالیت جنسی با افراد هم سن خود می‌کنند. در طول این مدت، کودکان و نوجوانان در مورد خود چیزهای زیادی یاد می‌گیرند. یاد می‌گیرند که چه کسی می‌خواهند باشند، چه چیزهایی را دوست دارند، با چه کسی می‌خواهند معاشرت کنند و… با توجه به این سردرگمی همراه با فقدان، این روابط اغلب بی ثبات هستند. به دلیل این تمایل طبیعی، ممکن است در آن زمان تشخیص اینکه آیا اعتیاد به عشق وجود دارد یا خیر، دشوار باشد.

برای بزرگسالان و سالمندان، اعتیاد به عشق ممکن است به راحتی قابل درک باشد. در این مرحله، فرد ممکن است چند یا حتی چندین رابطه مشکل‌ساز را تجربه کرده باشد که در آن الگوی رفتاری یکسانی رخ می‌دهد. هنگامی که الگوی یکسانی به طور مداوم رخ می‌دهد، مهم است که در نظر بگیریم که آیا آنچه مشاهده می‌شود با علائم و نشانه‌های اعتیاد به عشق مطابقت دارد یا خیر. به یاد داشته باشید که اگر چه هیچ کس کامل نیست، اما این الگوی خاص در نتیجه باورها، افکار و الگوهای رفتاری ناسازگار فرد معتاد به عشق رخ می‌دهد. بدون مداخله مناسب، هر رابطه (فعلی و آنهایی که بعدا ایجاد می‌شود) به روشی مشابه دچار مشکل خواهند شد. چرخه خود به خود به پایان نمی‌رسد تا زمانی که فرد خودش را به کمک روانشناس درمان کند.

علل و محرک‌های اعتیاد به عشق

اگر چه تحقیقات هنوز برای تعیین علل و محرک‌های زمینه‌ای اعتیاد به عشق در حال انجام است، معقول است که در نظر بگیریم که ژنتیک، آسیب‌های دوران کودکی و نوجوانی و تربیت اشتباه والدین، نقشی جدایی‌ناپذیر دارند. این موضوع در مورد اختلالات اعتیاد، به طور کلی و همچنین سایر اختلالات سلامت روان صادق است.

به طور خاص، در قلمرو ژنتیک، تروما و تربیت، علل و محرک‌های رایج اعتیاد به عشق که در حال حاضر شناسایی شده‌اند عبارتند از:

  • ترومای دوران کودکی
  • سابقه ترک شدن توسط والدین به دلیل فوت یا طلاق والدین
  • سابقه مورد بی توجهی قرار گرفتن از سوی والدین
  • سابقه عوض شدن مداوم مراقبت‌کنندگان کودک
  • ترس از ترک شدن و رها شدن
  • سبک دلبستگی ناامین با والدین
  • عزت نفس پایین
  • ارزش کمی برای خود قائل بودن
  • فقدان عشق به خود
  • شهوت شریک زندگی که منجر به ترشح مواد شیمیایی اعتیادآور جنسی مانند اکسی توسین می‌شود
  • سایر مشکلات اساسی

اگر بخواهیم علمی‌تر صحبت کنیم، افرادی که این طرحواره‌ها را دارند، معمولا دچار اعتیاد به عشق می‌شوند:

  • طرحواره رهاشدگی
  • طرحواره محرومیت هیجانی
  • طرحواره جلب توجه و پذیرش‌جویی
  • طرحواره ایثار و اطاعت

درمان اعتیاد به عشق


درمان اعتیاد به عشق با تصدیق مشکل و تمایل به حل آن توسط مراجعه‌کننده آغاز می‌شود. مهم است که بر اساس نیاز و ترجیحات شخصی، بهترین نوع درمان تعیین شود. رویکردهای فعلی برای درمان اعتیاد به عشق، عبارت‌اند از:

  • رویکرد طرحواره درمانی
  • رویکرد رفتار درمانی شناختی
  • رویکرد روانکاوی

با توجه به پیچیدگی اعتیاد به عشق، مهم است که یک رویکرد جامع برای درمان اتخاذ شود. یعنی، هر عامل مشکل‌ساز مرتبط با آن باید در نهایت مورد توجه قرار گیرد و برای بهبود موفقیت‌آمیز حل شود. این ممکن است شامل کشف و پردازش ترومای گذشته باشد. اصلاح باورها، افکار و رفتارهای ناسازگار و مهارت‌آموزی‌ها، از جمله بخش‌هایی از فرایند درمان است. همچنین در جلسات مشاوره، مشاور به همراه مراجعه‌کننده، چندین تمرین تصویرسازی ذهنی کنترل شده را انجام میدهند تا زهر طرحواره‌ها گرفته شود و فرد بتواند خاطرات بد دوران کودکی‌اش را بازسازی و اصلاح کند. به دلیل وسواس‌های معطوف به دیگری، معمولا توصیه می‌شود که بر روی خود تمرکز کنید و در عین حال در تنهایی راحت‌تر باشید و به طور مستقل عمل کنید.

تغییرات سبک زندگی برای کاهش علائم اعتیاد به عشق

همانطور که گفته می‌شود، “اگر به انجام کاری که همیشه انجام می‌دادید ادامه دهید، به آنچه همیشه به دست آورده‌اید خواهید رسید.” بر این اساس، تغییر سبک زندگی، بخش مهمی از روند بهبودی است. در حالی که مهم است که با انجام کارهای درست بیش از حد، یک باره خود را تحت فشار نگذارید، تغییرات آهسته اما پیوسته سبک زندگی، احتمال موفقیت را افزایش می‌دهد. تغییرات سبک زندگی که با شروع روند بهبودی رخ می‌دهد ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • به طور کامل و مداوم درگیر شدن با روند درمان
  • پردازش ترومای گذشته و یادگیری راهبردهای مقابله‌ای سالم‌تر با آن
  • حضور در گروه‌های خودیاری/حمایتی
  • خواندن کتاب‌های خودیاری
  • یاد بگیرید چگونه فرق بین روابط سالم و ناسالم تشخیص دهید
  • تمرکز بر استقلال و توانایی فرد برای احساس راحتی در تنهایی
  • در طول روز به جای تمرکز کامل بر رابطه، با کارهای مورد علاقه و شخصی خود نیز مشغول شوید
  • اگر در حال حاضر در یک رابطه نیستید، فورا از وارد شدن به روابط جدید خودداری کنید
  • تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سالم و معنادار برای زندگی شخصی

این فقط تعداد انگشت شماری از استراتژی‌های مفید برای بررسی است که ممکن است بین درمانگر و بیمار بررسی شود. این‌ها به طور خاص با روحیه نتایج درمانی موفق همخوانی دارند. به یاد داشته باشید که آنچه برای هر فردی موثر است، متفاوت است. بر این اساس ممکن است تا زمانی که درمان کامل شود، آزمون و خطا وجود داشته باشد و نتایج را فورا نبینید.

دارو درمانی

مهم است که با پزشک تجویزکننده خود، که معمولا در این مورد یک روانپزشک است، در مورد اینکه آیا دارو ضروری است صحبت کنید. اگر قبلا برای شما داروهای روانپزشکی تجویز شده است، مهم است که این موضوع را با روانشناس خود در میان بگذارید.

آمار اعتیاد به عشق

با توجه به اینکه تحقیقات در مورد این موضوع نسبتا کم است، آمار نیز نسبتا محدود است. تخمین زده می‌شود که در هر نقطه‌ای از جهان، %10-3 از مردم عشق بیمارگونه نشان می‌دهند. این تعداد حتی ممکن است به اندازه %25 از جمعیت‌های خاصی مانند دانشجویان دانشگاه باشد. با این حال، اگر این اعداد تقریبا دقیق باشند، نشان‌دهنده این است که بسیاری از افراد از اعتیاد عشقی درمان نشده رنج می‌برند و احتمالا حتی آن را نمی‌دانند.

زندگی با اعتیاد به عشق: مقابله و مدیریت علائم


با ثابت ماندن و هدفمند ماندن در طول دوره بهبودی در طول زندگی، زندگی ممکن است در نهایت بهتر از همیشه شود. نکته کلیدی این است که ریکاوری را در اولویت قرار دهید. در ادامه، به چندین نکته اشاره می‌کنیم:

  • تکمیل موفقیت‌آمیز یک برنامه درمانی
  • هر زمان که علائم سخت می‌شود یا عود می‌کنند، دوباره شروع به درمان کنید
  • داشتن یک سیستم حمایتی مثبت
  • بحث در مورد احساسات و چالش‌ها با افراد مورد اعتماد
  • جشن گرفتن موفقیت‌ها
  • فاصله گرفتن از روابط سمی
  • وقت گذاشتن برای ایجاد روابط سالم
  • ابراز قدردانی از چیزهای مثبت در زندگی
  • توانمندسازی خود برای بهبود عزت نفس، ارزش خود و عشق به خود
  • حضور منظم در گروه‌های حمایتی
  • درگیر شدن در سرگرمی‌های سالم
  • راحت بودن در گذراندن وقت
  • تنها داشتن هویت شخصی مستقل متشکل از افکار، فعالیت‌ها، گروه‌های اجتماعی و…

البته انجام دادن موارد داخل این لیست به هیچ وجه کافی نیست و فقط به عنوان شروع روند درمان عمل می‌کند. درمان اصلی به کمک روانشناس باید انجام شود. موارد فوق به عنوان ابزارهای کمکی در کنار روان درمانی می‌توانند استفاده شوند.

تست‌های اعتیاد عشقی، آزمون‌ها و ابزارهای خودتشخیصی

تست‌های اعتیاد به عشق، آزمون‌ها و ابزارهای خودتشخیصی برای ارزیابی اینکه آیا یک فرد اعتیاد به عشق دارد و با چه شدتی، مفید است. این ارزیابی‌ها ممکن است توسط متخصصان یا توسط خود شخص انجام شود.

تست‌های انجام شده توسط افراد حرفه‌ای

با هر شرایطی توصیه می‌شود توسط یک متخصص ارزیابی شوید. افراد حرفه‌ای برای انجام چنین ارزیابی‌ها و تشخیص‌ها آموزش دیده‌اند. علاوه بر این، ابزارهایی که آنها استفاده می‌کنند مبتنی بر شواهد، از طریق فرآیندهای تحقیقاتی دقیق هستند. اگر چه ارزیابی خاصی برای اعتیاد به عشق وجود ندارد، اما ابزارهای مختلفی وجود دارد که متخصصان ممکن است برای ارزیابی علائم و همچنین عشق بیمارگونه استفاده کنند. برخی از این ابزارها ممکن است شامل مقیاس ارزیابی روابط اقتباس شده (RAS)، مقیاس ارزیابی رابطه (RAS)، مقیاس نگارش‌های عشقی (LAS)، انواع دلبستگی بزرگسالان، مقیاس افسردگی، پرسشنامه اضطراب حالت-خصلت (STAI)، مقیاس تکانشگری و… باشند.

آزمون‌های آنلاین

آزمون‌ها و ابزارهای خودتشخیصی مختلفی به صورت آنلاین و سایر رسانه‌ها در دسترس هستند. می‌توان این موارد را با عبارت “تست اعتیاد به عشق” یا “تست عشق آسیب شناختی” جستجو کرد. اگر نتایج این آزمایش یا آزمایش‌های دیگری نشان‌دهنده وجود مشکل باشد، گام بعدی این است که با یک متخصص برای ارزیابی رسمی و تشخیص احتمالی پیگیری کنید. حتی اگر اعتیاد به عشق تشخیص واقعی نباشد، حداقل داشتن بینش در این موضوع گامی در مسیر درست است.

سوالات متداول


  1. یک فرد معتاد به عشق، چه کار می‌کند؟

این افراد اغلب به دنبال رفع نیازهای معشوق خود هستند و نسبت به نیازهای خود بی توجه هستند. آنها برای از دست ندادن معشوق خود، هر کاری می‌کنند، التماس، خود را کوچک کردن، خود را کشتن، از دست دادن شغل، تحصیل، خانواده و… این موارد خلاصه‌ای از انواع رفتارهای اشتباهی است که یک فرد معتاد به عشق انجام می‌دهد.

  1. چرا ما اغلب جذب و وابسته عشق‌های اشتباه می‌شویم؟

به دلیل باورهای اشتباهی که داریم این اتفاق می‌افتد. مثلا فرد دارای طرحواره رهاشدگی، باور دارد که نمی‌تواند رابطه بلندمدت و پایدار با افراد برقرار کند، در نتیجه دقیقا همین اتفاق هم برایش می‌افتد چون در کودکی رها شده است و همین اتفاق برایش تکرار می‌شود تا باور اشتباهی که دارد، در او بیشتر ریشه بدواند. بنابراین ما باورهایی که داریم را زندگی می‌کنیم چون باورها ما را هدایت می‌کنند که چه رفتارهایی انجام بدهیم، عاشق چه کسانی شویم و یا چه انتخاب‌هایی انجام بدهیم و… پس ما جذب عشق‌های اشتباه می‌شویم چون طرحواره‌ها ما را هدایت می‌کنند. تا زمانی که طرحواره‌ها درمان نشوند، همین چرخه سمی ادامه خواهد داشت.

  1. آیا می‌توان عاشق کسی بود اما وابسته نشد؟

بله عشق با وابستگی فرق می‌کند. وابستگی یک نوع بیماری است اما عشق بیماری نیست و یک احساس سالم است. این دو را باید از هم جدا کرد. ما اگر عشق سالم داشته باشیم و بیمار نباشیم، باید دلبسته باشیم و نه وابسته. یعنی هم زندگی و ارتباطات شخصی خود را به شکل سالم داریم و هم در مسیر زندگی‌مان یک فردی به عنوان شریک عاطفی یا همسر در کنارمان قرار گرفته است.

  1. اعتیاد به عشق بیشتر در مردان رخ می‌دهد یا در زنان؟

تحقیقات نشان داده است که این اعتیاد بیشتر در زنان رخ می‌دهد اما مردان زیادی هم هستند که اعتیاد به عشق دارند.

  1. فرق بین عشق و وابستگی در چیست؟

فردی که وابسته است، نشانه‌هایی که در این مقاله نوشتیم را دارد اما فردی که عاشق است، هم برای خودش ارزش قائل است و هم برای دیگری، هم خودش را دوست دارد و هم دیگری را، می‌تواند زندگی مستقلش را هم در کنار رابطه‌اش حفظ کند. او بیش از حد توجه، محبت یا بخشش نمی‌کند و چنین انتظاری را هم از طرف مقابل ندارد. همچنین فردی که عاشق است، عزت نفس دارد و هرگز از از دست دادن عشقش نمی‌ترسد چون می‌داند اگر برای هم مناسب باشند، او همیشه در کنارش خواهد ماند و اگر هم مناسب نباشد و قرار باشد یکدیگر را ترک کنند، این کار را انجام می‌دهد چون سلامتی و عزت نفسش مهم‌تر از هر چیز دیگر است. این غرور نیست، اشتباه نکنید!

  1. چگونه طرف مقابلم رو به خودم وابسته کنم؟

ما در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی و اعتیاد به عشق یک نوع بیماری است که نیاز به درمان دارد. پس نباید بخواهید طرف مقابل وابسته شما شود چون وابستگی بیماری است که سلامتی شما را نیز قطعا تحت تاثیر قرار خواهد داد. به علاوه در رابطه ماندن با فرد بیمار، امکان‌پذیر نیست و دیر یا زود رابطه به جدایی ختم خواهد شد. بهتر است شما به طرف مقابل حق انتخاب بدهید که اگر خواست و در دسترس بود، شما را انتخاب کند و شما دو نفر نسبت به هم عشق سالم را داشته باشید و نه بیماری و اعتیاد!

  1. چه زمان باید رابطه‌ام رو قطع کنم علی رغم اینکه معتادش هستم؟

  • وقتی به نیازهایتان پاسخ داده نمی‌شود
  • وقتی می‌ترسید چیزهای بیشتری از پارتنرتان درخواست کنید چون می‌ترسید او را از دست بدهید یا ناراحتش کنید
  • وقتی از کار و زندگی افتاده‌اید و به جای اینکه در کنارش آرامش داشته باشید، بیشتر مضطرب هستید یا اکثر اوقات روز حال‌تان بد است
  • وقتی دوستان و خانواده‌تان هم می‌گویند که رابطه‌تان اشتباه است
  1. معتادش هستم، اگر ترکش کنم می‌میرم؟

نگران نباشید، قرار نیست بمیرید یا اتفاقی برایتان بیفتد. اما برای اینکه بتوانید حال بدتان را کنترل کنید و خوب شوید، مراجعه کردن به روانشناس ضروری است!

سخن پایانی

انواع عشق وجود دارد. برخی از عشق‌ها سالم و برخی دیگر ناسالم و بیمارگونه هستند. عشقی که باعث شود شما سلامت روان و جسم‌تان را از دست بدهید یا تمام زندگی و ارتباطات خود را فراموش کنید و بچسبید به یک نفر، عشق نیست، بیماری و اعتیاد است! درمان آن را باید جدی گرفت چرا که وابستگی بیمارگونه، عواقب زیادی به دنبال دارد و می‌تواند فرد را دچار مشکلات اساسی دیگری مثل افسردگی یا اضطراب شدید بکند. بنابراین اگر نشانه‌های عشق بیمارگونه یا اعتیاد به عشق را دارید، توصیه می‌کنیم حتما برای درمان، به روانشناس مراجعه کنید. در موارد شدیدتر، روانشناس ممکن است مراجعه‌کننده را به روان پزشک ارجاع دهد تا فرد دارو نیز مصرف کنید. اما عمدتا، این نوع اعتیاد، با رویکردهای درمانی مثل طرحواره درمانی و رفتار درمانی شناختی، قابل درمان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!