رفع بوی بد دهان (بوی بد دهان درباره روان شما چه میگوید؟)
بوی بد دهان در علم پزشکی، دلایل مختلفی دارد اما در علم روانشناسی، دلیل آن دو مورد است: ترس از دیگران و یا نفرت داشتن از خود. اگر شما هم اکثرا از بوی بد دهان رنج میبرید، بایستی این دو مورد را در خود حل کنید تا این مشکل در شما رفع شود. چگونه باید این کار را انجام بدهید؟ ما در این مقاله درباره هر دو مورد فوق صحبت میکنیم. با انجام دادن مواردی که میگوییم، میتوانید به خودتان کمک کنید که بوی بد دهان و مشکلات دیگری که مرتبط به این موضوع هستند، رفع شوند.
نفرت از خود
احتمالا جمله «از خودم متنفرم» یا «از خودم بدم میاد» رو بارها شنیدهاید؟ ممکن است اطرافیانتان یا حتی خودتان این جمله را به زبان آورده باشید. این موضوع بسیار مهم است چون نفرت از خود، علاوه بر بوی بد دهان، مشکلات دیگری نیز برای ما میتواند ایجاد کند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم اما اول برویم سراغ دلایل نفرت از خود.
چرا از خودم متنفرم؟
شکستهای گذشته
برخی از افراد از خودشان متنفر هستند چون در گذشته، بسیار زیاد شکست خوردند. مثلا میگویند:«از خودم متنفرم چون نتونستم کنکور قبول بشم» یا «از خودم متنفرم چون طلاق گرفتم». اما آیا در حقیقت، شکستهای زندگی باید باعث شوند که از خودمان متنفر شویم؟ خیر! اما چطور میتوانیم این موضوع را بپذیریم؟ در ادامه به شما در این روند کمک میکنیم.
آیا شکستها نشاندهنده این هستند که شما فردی ضعیف یا بی کفایت هستید؟
خیر! اتفاقا شکستها باعث میشوند که شما به موفقیت نزدیک شوید. مثلا وقتی شما در کنکور شکست میخورید و رشتهای که میخواهید را قبول نمیشوید، این اتفاق به شما میگوید که در ادامه برای رسیدن به موفقیت باید دقیقا چه کاری انجام بدهید. فقط کافی است پیامی که این اتفاق به شما میدهد را بشنوید! شما با بررسی علل شکستتان، میتوانید آنها را رفع کرده و به موفقیت برسید. مثلا اگر علت شکست شما در کنکور این است که به دلیل اضطراب بالا، نمیتوانستید روی پاسخ دادن به سوالات تمرکز کنید، این شکست، این پیام را به شما میرساند که برای اینکه موفق شوید، باید اضطرابتان را درمان کنید. پس بروید سراغ رفع این موضوع. درواقع شکستها، نقشه راه شما برای رسیدن به پیروزی هستند، فقط کافی است پیام آنها را بشنوید و به آنها عمل کنید.
یک مثال دیگر بزنیم. شاید شما هم در حین رانندگی برای رسیدن به مقصد، از مسیریابهایی مثل بلد یا نشان استفاده میکنید یا حتی اگر خودتان هم استفاده نمیکنید، احتمالا دیدید که دیگران از آن استفاده میکنند. این اپلیکیشنها به فرد میگویند که به سمت راست بپیچید، به چپ بپیچید یا حتی میگویند که به دوربین کنترل سرعت نزدیک میشوید. حالا اگر راننده یک لحظه توجه نکند و از مسیر اشتباهی برود، همچنان این برنامه او را راهنمایی میکند. شکستهای ما، مثل همین برنامههای مسیریاب عمل میکنند و به ما میگویند که چه کار بکنیم تا به مقصد برسیم. حالا اگر شما به همین برنامه گوش ندهید و پیامش را دریافت نکنید، آیا به مقصد میرسید؟ خیر. پس گوش دادن به این پیامها است که شما را به مقصد میرساند و نه گریه و زاری یا تنفر از خودتان!
آیا فرد موفق، کسی است که تا حالا شکست نخورده باشد؟
آیا شما چنین فردی را سراغ دارید که تاکنون شکست نخورده باشد؟ قطعا خیر. همه افراد، حتی بزرگان تاریخ و دانشمندان هم در مسیر موفقیت، شکستهای زیادی خوردند. پس شما تنها نیستید!
آیا فقط افرادی که ضعیف، بیکفایت یا بیعرضه هستند، شکست میخورند؟
قطعا خیر! اگر اینطور فرض کنیم، پس باید بگوییم که همه ما انسانهایی بیعرضه و بیارزش هستیم چون همه ما شکستهایی را در زندگی خود داشتیم اما این تفکر اصلا درست نیست. گفتیم که شکستها، حاوی پیامهایی هستند که میگویند چگونه موفق شوید، پس شکستها چیز بدی نیستند. درست است که پس از هر شکست، احساس بدی داریم، این طبیعی است اما با دریافت پیام از آن شکست، میتوانیم این احساسات منفی را زودتر رها کنیم.
از افراد موفق، بت نسازید!
برخی از افراد از انسانهای موفق بت میسازند و فکر میکنند آنها افراد خاصی هستند. در نتیجه نسبت به خودشان احساس ضعف و تنفر پیدا میکنند. باور کنید که انسانهای موفق هم مثل ما انسان هستند. سطح هوش، قدرت یادگیری، تواناییها، عملکرد ذهن و جسم و همه اینها در شما، من و آنها یکسان است چون همه ما انسان هستیم و به طور یکسان خلق شدهایم. باور کنید که این افراد هم شکستهای زیادی را تجربه کردند. اگر باور نمیکنید، میتوانید از خودشان بپرسید یا اگر افراد معروفی هستند، زندگی نامهشان را در سایتها مطالعه کنید. این نکته را بدانید که اگر یک انسان توانسته به موفقیت برسد، قطعا شما هم میتوانید. دلیلش را هم در سطرهای بالا توضیح دادیم.
حرفهای والدین
دوران کودکی یعنی نحوه برخورد والدین با ما و رفتارهایشان، به شدت روی روان و شخصیت ما تاثیرگذار است. البته معلمان، همکلاسیهای دوران کودکی و سایر افراد هم در این موضوع موثر هستند. مثلا اگر در کودکی تا 15 سالگی، زیاد به شما گفته باشند «تو خیلی احمقی»، «فلانی رو ببین چقدر موفق و با استعداده ولی تو….»، «تو نمیتونی انجامش بدی!» جملاتی مثل این موارد، باعث میشوند طرحوارههایی مثل طرحواره شکست و نقص و شرم در شما به وجود بیاید، عزت نفستان کم شود و در نتیجه شما کم کم این حرفها را باور میکنید و در بزرگسالی، از خود متنفر میشوید!
افسردگی
افسردگی نیز یکی از دلایلی است که باعث میشود احساس کنید بیارزش هستید و کم کم از خود متنفر میشوید. با پیدا کردن معنا و هدف زندگی خود، به همراه مشاوره گرفتن از روانشناس متخصص، میتوانید از شر افسردگی رها شوید.
وسواس و اضطراب شدید
افرادی که وسواس و اضطراب شدید دارند، اغلب به علت داشتن سلامت روان پایین و حرفها و سرزنشهای اطرافیان، کم کم از خود متنفر میشوند. اغلب این افراد احساس میکنند بیارزش یا بیمار هستند که این مشکلات را تجربه میکنند.
بودن در روابط اشتباه
دوست شدن با افراد سمی و یا بودن در رابطه عاطفی ناسالم، میتواند باعث شود خودتان را به خاطر اشتباهاتتان و بودن با این افراد به شدت سرزنش کنید و کم کم از خود متنفر شوید. برای همین است که تاکید میکنیم، دقت کنید که با چه کسانی دوست میشوید!
مجرد ماندن
برخی از افراد به علت اینکه در سنین بالا هنوز هم مجرد هستند، از خودشان متنفر میشوند. این افراد باور اشتباهی دارند، اینکه فکر میکنند قبل از اینکه سنشان بالا برود، باید حتما ازدواج کرده باشند. در صورتی که این باور اشتباه است. زیرا ازدواج کردن افتخار نیست، چیزی که مهم است این است که شما فرد مناسب را انتخاب کنید و آمادگی ازدواج را داشته باشید. پس سن مهم نیست. ما بسیاری از زوجها را میبینیم که در سن پایین ازدواج کردند اما خوشبخت نیستند و انتخابشان اشتباه بوده است. پس موضوع ازدواج را اینقدر در ذهن خود بزرگ نکنید.
موفق نبودن در شغل یا تحصیل
درست است که موفق نبودن در شغل یا تحصیل یا سایر جنبههای زندگی، احساس بدی را ایجاد میکند اما در بخشهای قبلی مقاله گفتیم که به کمک شکستها باید راه پیروزیتان را دریافت کنید و نه اینکه از خودتان متنفر شوید.
ترس از دیگران
گفتیم یکی از دلایلی که باعث میشود بوی بد دهان داشته باشیم، ترس از دیگران است. دلایل مختلفی برای ترسیدن از دیگران وجود دارد که در ادامه توضیح میدهیم.
ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن از دیگران
این موضوع بسیار مفصل است و این هم باید ریشهیابی شود. اگر علت ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، این باشد که قبلا این اتفاق برایتان افتاده است، باید به کمک تکنیکهای روان درمانی، این خاطره را از نو بازسازی کرده و این مشکل را رفع کنید. متاسفانه به تنهایی، امکان ندارد این کار را بتوانید انجام بدهید.
دیگران این ترس را در شما ایجاد کردهاند
اگر ترستان به این دلیل است که دیگران به خصوص والدین، مدام به شما گوشزد کردند که مراقب باشید، این هشدارهای افراطی دیگران است که ذهنتان را در حالت آماده باش قرار داده است. برای رفع شدن این مشکل هم یک مشاور میتواند کمک زیادی به شما بکند اما به غیر از این، میتوانید خودتان هم با کتاب خواندن یا شرکت در کلاسهای مرتبط، یاد بگیرید بتوانید افراد را عمیقا بشناسید. وقتی شما بدانید که به چه کسی میتوانید اعتماد کنید و به چه کسی نباید اعتماد کنید، بخش زیادی از این ترس شما برطرف خواهد شد.
نداشتن مهارت «نه» گفتن و جراتمندانه رفتار کردن
گاهی ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، به این دلیل است که شما میدانید، نمیتوانید «نه» بگویید و جراتمندانه رفتار کنید، پس به همین دلیل احساس میکنید که امکان اینکه از شما سوءاستفاده شود زیاد است. برای این هم راه حل وجود دارد. اولا درمان شدن طرحوارههایی مثل اطاعت و ایثار به کمک روانشناس، در حل شدن این موضوع موثر هستند. دوما خودتان هم میتوانید از طریق خواندن کتابهای مربوطه و یا شرکت در کلاسهای جراتورزی، این مهارتها را بیاموزید.
بیاعتماد بودن نسبت به دیگران
بیاعتمادی نیز زیر سر طرحوارههایی مثل بیاعتمادی/بدرفتاری یا بدبینی است. شاید بگویید:«نه من به خاطر اینکه خیانت دیدم یا اتفاق بدی برایم در گذشته افتاده است، حالا نسبت به همه بیاعتماد هستم و از آدمها میترسم. اغلب ترجیح میدهم تنها باشم.» اما در حقیقت ریشه هیچ مشکلی، به زمان حال یا گذشته نزدیک برنمیگردد. بلکه این اتفاقات و شرایط دوران کودکی است که بذر این مشکلات را در ما کاشته است اما مشکلات فعلی یا گذشته نزدیک، تنها باعث آبیاری این بذر و رشد آن میشوند.
برای رفع بیاعتمادی نیز روانشناس کمک زیادی میکند اما شما هم میتوانید با یاد گرفتن نحوه شناختن آدمها، جراتمندانه رفتار کردن و همچنین باور داشتن به اینکه همه آدمها صرفا نه خوب هستند و نه بد. یعنی دنیا سیاه و سفید نیست، بلکه خاکستری است. وقتی باور کنید که آدمهای خوب و بد در کنار هم در دنیا قرار دارند، بیاعتمادیتان کمتر میشود.
همین الآن هم میتوانید تمرینی نوشتاری در این زمینه انجام بدهید. به خاطر بیاورید که کدام یک از افراد حال یا گذشته زندگیتان، آدمهای خوبی بودند و به دنبال سوءاستفاده از شما نبودند. مطمئنم که حداقل یک فرد با این ویژگی در زندگیتان وجود داشته یا دارد. پس خوب فکر کنید و سریع نگویید:«نه بابا! همه از من سوءاستفاده کردند.» سپس نام این افراد و نسبتی که با شما دارند را لیست کنید. دیدید! پس آدمهای خوب هنوز هم وجود دارند. فقط کافی است به این موضوع حقیقی، باور داشته باشید و آن را ببینید.
جمله تاکیدی برای از بین بردن بوی بد دهان
طبق کتاب شفای زندگی، جملات تاکیدی در هر زمینهای به ما کمک میکنند که بتوانیم باورهای اشتباه ذهنیمان را اصلاح کنیم. اما چگونه این جملات به ما کمک میکنند در حالی که برخی از افراد میگویند که این جملات الکی است؟
باورهای منفی مثل تنفر از خود یا ترس از دیگران، به دلیل تکرار این جملات و یا تکرار اتفاقات مرتبط با این موضوعات در شما ایجاد شدهاند. یعنی مثلا اگر مادر یا پدرتان، مدام از شخصیت یا ظاهر شما انتقاد کردهاند، در نتیجه این تکرار، این باور در شما به وجود آمده است که «من بیارزش هستیم و از خودم متنفرم». با یک بار شنیدن این انتقادات، این باور در شما به وجود نیامده است، بلکه تکرار، باعث آن شده است. همچنین اگر مدام مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشید و یا چنین اتفاقاتی برایتان افتاده باشد، در نتیجه تکرار اتفاق افتادن اینها، شما به این باورهای منفی میرسید.
پس وقتی تکرار، باعث ایجاد شدن باورهای منفی در ذهن ما میشود، تکرار جملات مثبت و باورهای درست، باعث اصطلاح شدن باورهای اشتباه میشوند.
جملات تاکیدی که برای رفع بوی بد دهان به کار میرود، این موارد است:
- من دیگران را میبخشم.
- من خودم را دوست دارم.
- من با ارزش هستم.
- من با دیگران ارتباط خوبی دارم.
- من از آدمها نمیترسم.
- من باور دارم که انسان خوب وجود دارد.
با تکرار کردن جملات فوق به مدت چند هفته یا چند ماه و انجام دادن تمرینات گفته شده، میتوانید این مشکل را در خودتان حل کنید.
سخن پایانی
طبق کتاب شفای زندگی، همه مشکلات جسمانی، ریشه در روان ما دارند. ریشه در اینکه ما خودمان را دوست نداریم و یا ارتباط خوبی با خودمان نداریم. ما در این مقاله درباره بوی بد دهان صحبت کردیم. آن را ریشهیابی کردیم و تمریناتی برای رفع این موضوع به شما ارائه دادیم. حتما تمرینات را انجام بدهید و اگر احساس کردید به تنهایی نمیتوانید این مسیر درمان را طی کنید، حتما از روانشناس کمک بگیرید.