درمان قطعی بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا چیست و چرا به آن مبتلا می شویم؟)
اختلالات خوردن، یکی از اختلالات روانشناختی است که انواع مختلفی دارد. یکی از انواع اختلالات خوردن، اختلال بیاشتهایی عصبی یا آنورکسیا است. تا به حال افرادی را دیدهاید که وسواس شدیدی نسبت به وزن خود دارند و یا هر چیزی که میخورند به شکل وسواسگونهای به کالری آن نگاه میکنند؟ افرادی که از ترازو پایین نمیآیند چطور؟ آنهایی که اندام خوبی دارند اما معتقدند که زشت یا چاق هستند و بیشتر باید لاغر شوند؟ اگر تا به حال با این افراد برخورد داشتید باید گفت که این افراد احتمالا مبتلا به بیاشتهایی عصبی هستند. علت اینکه میگوییم احتمالا، این است که نمیتوان بدون انجام بررسیهای لازم و صحبت با آن شخص، به صورت دقیق تشخیص داد و برچسب زد. ممکن است خودتان هم این نشانهها را داشته باشید که خواستید این مقاله را مطالعه کنید. به هر حال، از این بیماری نترسید چرا که قابل درمان است. در این مقاله به صورت مفصل درباره آنورکسیا یا بیاشتهایی عصبی صحبت میکنیم.
داستان سارا (ارتباط بین کمالگرایی و اختلال بیاشتهایی عصبی)
سارا دختری 20 ساله است که در شهر اوستینِ تگزاس متولد شده و در همین شهر نیز بزرگ شده است. سارا اکنون در دانشگاه کارولینای شمالی مشغول تحصیل در رشته روزنامهنگاری است و شواهد موجود حکایت از این دارد که این زن جوان به علت ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی متعددی مبتلا به این اختلال بیاشتهایی عصبی شده است. از مهمترین ویژگیهای شخصیتی تسهیلکننده این بیماری میتوان به کمالگرایی اشاره کرد. سارا در دوران تحصیل همیشه نمره الف گرفته و در حوزه فعالیتهای هنری نیز از طریق خودفرسایی تلاش میکند که از رقبایش سرآمدتر و شاخصتر باشد. سارا هم اکنون در یک کلاس هنر حرکات موزون نامنویسی کرده است و از طریق تمرینات طاقتفرسا تلاش میکند تا جایی که ممکن است، انعطافپذیری بدنش را افزایش دهد.
داستان از این قرار است که این دختر جوان در سال هشتم مدرسه تصمیم گرفت به میزان چند پوند از وزن خود بکاهد و از طریق گرفتن یک رژیم غذایی سفت و سخت موفق نیز شد. اما این دستاورد به مفهوم واقعی کلمه برایش گران تمام شد. چون در کنار رژیم سخت و انعطافناپذیر، هم زمان به بیاشتهایی عصبی و اختلال وسواس فکری و عملی نیز مبتلا شد که حاصل آن، تباهی سریع زندگی سارا بود. از آنجا که حال عمومی سارا پس از ابتلا به این بیماری روز به روز به وخامت میگذشت، والدینش تصمیم گرفتند که سارا با روانشناس ملاقات کند تا مشکلاتش حل شوند. اما به دلیل عدم همکاری سارا در جلسات درمانی، او در یک بیمارستان بستری شد تا مراحل درمانش با جدیت بیشتری طی شود.
البته اگر شما به این اختلال مبتلا هستید، از این موضوع نترسید که حتما باید بستری شوید تا درمان شوید. این فقط یک مثال بود. اگر همکاری شما را روانشناس خوب باشد و جلسات درمانی را تا آخر طی کنید، قطعا نیازی به بستری و درمانهای طولانی نیز نخواهد بود.
اختلال بیاشتهایی عصبی یا آنورکسیا چیست؟
آنورکسیا یا بیاشتهایی عصبی، یک اختلال حاد و پیچیده روانی است و از نشانههای گویای این اختلال میتوان به رفتارهای نادرست تغذیه، درک نادرست از وزن طبیعی بدن و ترس از افزایش وزن اشاره کرد. رفتارهای نادرست تغذیه شامل کاهش مرضی وزن، کنترل افراطی وزن بدن و کنترل شدید کالری دریافتی است. گذشته از علائم بالا، بیمار مبتلا به این اختلال درگیر رفتارهای جبرانی است. برای مثال، فرد به شدت ورزش میکند و به طور ارادی متوسل به استفراغ میشود و برای تخلیه مزاج نیز از مواد ملین استفاده میکند تا چیزی که خورده است از بدن خارج شود و وزنش اضافه نشود. از طرف دیگر، این قربانیان از تن انگاره نادرست نیز رنج میبرند و خود را چاق و پر وزن میانگارند، در حالی که میزان وزنشان کمتر از حد طبیعی است.
پیامدهای اختلال بیاشتهایی عصبی
نشانههای تشخیصی این اختلال مثل اکثر اختلالات روانی، گیجکننده و وحشتزا است. اگر بیمار درگیر این اختلال باشد، در صورت عدم اقدام به درمان ممکن است به مرگ دچار شود! همچنین، این اختلال به مفهوم واقعی کلمه اثری بازدارنده بر همه جنبههای زندگی فرد مبتلا دارد. اما از آن جا که توانایی در هر زمینهای حاصل آگاهی است، افراد مبتلا میتوانند با استفاده از راهکارهای مهار و درمان که در این مقاله مطرح شده است، به سادگی خود را از این عارضه رهایی بخشند.
نظرات یکی از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی
«بر اساس تجربه شخصیام نکته مهمی که همواره باید آویزه گوش مبتلایان و دردمندان این اختلال باشد، این است که فرد به طور توجیهناپذیری دچار انکار است. به این معنی که چشم خود را روی عوارض آشکار این اختلال میبندد و مانند من به این باور میرسد که برای دور ماندن از این عوارض، همواره باید سخت ورزش کند یا رژیم بگیرد. در یک کلام، در بسیاری از موارد فرد با وجود اینکه سالهای درازی مبتلا به این بیماری مرگبار بوده است، به اشکال مختلف در صدد توجیه و طبیعی جلوه دادن رفتارهای مخربش بر میآید. این افکار کار را به نقطهای میرساند که رهایی از این باتلاق را برای بیماران بسیار پرهزینهتر میسازد. بنابراین، شرط اول رهایی از این عارضه این است که فرد از توجیه کردن رفتار خود دست بردارد و واقعبینانه به مشکل بنگرد.
بیاشتهایی عصبی چگونه تشخیص داده میشود؟
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که چگونگی تشخیص اختلالات روانی با عوارض فیزیکی متفاوت است و پزشکان برای تشخیص بیماری جسمی بیمار، از روشهایی چون عکسبرداری و آزمایش خون و… استفاده میکنند. با این همه، در رابطه با بیاشتهایی، درمانگر برای ارزیابی عوارض فیزیکی این اختلال، از آزمایشهای پزشکی استفاده میکند. عوارض فیزیکی این اختلال در برخی از موارد مشابه بیماریهای جسمانی است. بنابراین، درمانگر برای دوری از تشخیص نادرست، از بیمار آزمایشهای پزشکی به عمل میآورد تا مطمئن شود که بیمارش مبتلا به عارضه خاص فیزیکی نیست.
اکنون این پرسش مطرح میشود که روانپزشکان و به طور کلی درمانگران اختلالات روانی، بر اساس چه مبنا و مرجعی این اختلال را در بیمار بالقوه تشخیص میدهند. اکثر درمانگران برای تشخیص اختلالات روانی از جمله بیاشتهایی عصبی از مرجع معتبری موسوم به راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالات روانی استفاده میکنند. این کتاب توسط جامعه روانپزشکان آمریکا تالیف شده است و هم اکنون ویرایش جدید آن در دسترس درمانگران ایران هم است. در این کتاب مرجع، چگونگی تشخیص و درمان انواع اختلالات روانی بیان شده است علائم هر اختلال با جزئیات کامل در آن درج شده است.
علائم اختلال بیاشتهایی عصبی به صورت خلاصه
- وزن بیمار کمتر از هشتاد و پنج درصد وزنی است که برای شخصی دارای این سن و قد مناسب است.
- ترس شدید و مرضی از افزایش وزن و چاق شدن، در حالی که فرد در حال حاضر از مشکل کم وزنی رنج میبرد.
- از دیگر نشانههای گویای این اختلال، ظاهرگرایی افراطی بیمار است. به این معنی که خودپذیری و آرامش روانی خود را از اندام متناسب و لاغری کسب میکند و چون عمیقا بر این باور است که اندام مناسب و زیبا، اندامی بسیار لاغر است، این مشغولیت ذهنی، ارزیابی منطقی وزن بدن خود را از او میگیرد و زیرا به شدت خواهان اندامی لاغر است.
- چهارمین نشانه گویای این بیماری، قطع قاعدگی در زنان است. دست کم برای سه ماه متوالی. لازم به توضیح است که برخی از صاحب نظران و کارشناسان اهمیت چندانی به نشانه اخیر نمیدهند، زیرا زنان بسیاری هستند که با وجود کاهش شدید وزن به طور مرتب دوره ماهیانه خود را تجربه میکنند. این در حالی است که برخی زنان، به محض شروع یک برنامه ساده رژیمی، با قطع یا نامنظم شدن قاعدگی مواجه میشوند. این تناقض باعث شده درمانگران با احتیاط با این نشانه تشخیصی برخورد کنند.
- از طرفی دیگر، بر اساس این مرجع تشخیصی، بیمار مبتلا به این اختلال میتواند در عین حال درگیر رفتار نارسا و مرضی نیز باشد. به این معنی که فرد هم میتواند مبتلا به پرخوری عصبی مقطعی شود و هم درگیر پرهیز و اجتناب عصبی باشد. لازم به ذکر است که پرهیز عصبی، معمولا با استفاده از داروهای مسهل و به منظور تخلیه محتویات معده صورت میگیرد.
علل ابتلا به اختلال بیاشتهایی عصبی
ژنتیک
اگرچه هیچ بیماری نمیتواند 100% ژنتیکی باشد اما ژنها در بروز بیماریها تا یک درصد کمی نقش دارند. البته پژوهشگران هنوز پی نبردند که کدام ژنها در بروز بیاشتهایی عصبی نقش دارند اما این موضوع واضح است که ژنها در بروز بیماریها موثر هستند.
اضطراب
سطح اضطراب بالا به وسواس منجر میشود. یکی از اختلالات روانشناختی، اختلال وسواس فکری و عملی است که میتواند خود را به صورت بیاشتهایی عصبی نیز نشان دهد.
محیط
از آنجایی که در محیط به شدت تشویق میشود که افراد به خصوص خانمها باید لاغر باشند و اندام بینقصی داشته باشند، همین تبلیغات باعث میشود که برخی از افراد تحت تاثیر آن قرار بگیرند و رو به لاغری افراطی بیاورند. به مرور زمان این موضوع تبدیل به وسواس و اختلال میشود.
فرق اختلال اجتناب یا محدودیت غذا با بیاشتهایی عصبی
به زبان سادهتر، مشکل این بیماران عمدتا اختلال غذایی است، نه بیاشتهایی. 10 تا 20% دختران نوجوان و جوان به طور کامل نشانههای این عارضه را در خود بروز نمیدهند. بنابراین، این دسته از بیماران در گروه بیاشتهایی نسبی دستهبندی میشوند، نه بیاشتهایی تام. این بیماران اگرچه از افزایش وزن نمیترسند، اما کماکان برخی از رفتارهای بیماران بیاشتهای عصبی را از خود بروز میدهند. برای مثال فرد دامنه غذاهای مصرفی خود را محدود میکند و در عین حال درگیر اقدامات کاهش وزن است. همچنین، این فرد از مشکل کاهش وزنی رنج میبرد که هیچ بیماری جسمی در بروز آن نقش ندارد. اگرچه بیمار از وزن طبیعی برخوردار است. با این همه با استفاده از مواد و داروهای خاص به استفراغ متوسل میشود تا محتویات معدهاش را تخلیه کند. برای مثال، اگر فرد دو تکه شیرینی بخورد برای جبران این اشتباه به بالا آوردن متوسل میشود. همچنین از سایر نشانهها میتوان به جویدن غذا و سپس تف کردن و بالاخره عدم قورت دادن غذا اشاره کرد.
مثال
باربارا زن جوان 26 سالهای است که قد او تقریبا 157 سانت و وزن او یک ماه مانده به روزعروسیاش تقریبا 125 پوند بود. از آن جایی که این زن و شوهر جوان تصمیم گرفته بودند پس از جشن عروسی تعطیلات ماه عسل خود را در سواحل هاوایی بگذرانند، این زن جوان سفید پوست تصمیم گرفت چند پوند از وزن خود را بکاهد. به این منظور او رژیم سفت و سختی را دنبال کرد و طی چند ماه از شر وزن اضافه خلاص شد. همه اطرافیان از او تعریف میکردند و این تعریف و تشویق هر چه بیشتر باربارا را درگیر پرهیز غذایی و برنامه رژیمی میکرد. اما هنگامی که وزن او بیش از 15 پوند کاهش یافت، مادر و شوهرش نگران این روند کاهش وزن شدند و از وی خواستند که پرهیز غذاییاش را متوقف کند. اما چون باربارا به علت کاهش وزن شدید غرق در احساس خوب و خودپذیری جسمی شده بود، بدون توجه به هشدارهای اطرافیان خود کماکان به پرهیز ادامه داد. تا این که پس از کاهش 35 پوند، مجبور شد به یک درمانگر مراجعه کند تا بتواند بخشی از وزن از دست رفته خود را به دست آورد. با این همه باربارا، به پزشک معالج خود گفته بود که توقف پرهیز غذایی، او را درگیر آشفتگی ذهنی و مشکلات روانی کرده است. باربارا دچار نشانه قطع قاعدگی نیست و به همین علت گفته میشود که اشخاصی چون باربارا به طور نسبی مبتلا به این عارضه هستند.
آیا این بیماری درمان میشود؟
از آن جا که این اختلال یک بیماری پیچیده است، رهایی از این بیماری در صورت اتخاذ اقدامات درمانی نسبی است. برای مثال نتایج حاصل از بررسیهای صورت گرفته حاکی از این است که تقریبا نیمی از قربانیان این بیماری در صورت مراجعه به یک درمانگر حرفهای، بهبودی کامل را تجربه میکنند و از بین درمان جویان 20 تا 30 درصد به طور نسبی از شر عوارض این اختلال رهایی مییابند. 20 درصد باقی مانده نیز برای همیشه درگیر عوارض مزمن خواهد ماند. خبر خوب این است که حتی بیماران مزمن نیز در صورت مراجعه به درمانگر، بهبود نسبی را تجربه میکنند.
پیچیده و چند جانبه بودن این بیماری سبب میشود که برای کسب نتیجه بهتر در جریان درمان بیمار، از متخصصهایی مثل روان درمانگر، پزشک عمومی و متخصص تغذیه کمک گرفته شود. هر چقدر بیماری شدیدتر و مزمنتر باشد، به همان نسبت بر تعداد این تخصصها افزوده میشود. در ادامه مقاله به متخصصهای ضروری، کمکی و انتخابی برای بالا بردن آگاهی بیمار در این رابطه اشاره میشود.
پزشک متخصص
پزشک متخصصی که وظیفهاش تشخیص بیماریهای جسمی بیاشتهایی و درمان این مشکلات است.
روانشناس
درمانگری که وظیفهاش این است که نارسایی منجرشونده به این اختلال را در بیمار تشخیص دهد و در عین حال، بیمار را به لازمههای مهار استرس، به هنر مشکلگشایی، خوداتکایی و خودپذیری مجهز کند.
متخصص تغذیه
این کارشناس، اطلاعات اصولی تغذیه سالم را در اختیار فرد قرار میدهد.
مددکار اجتماعی
مهارتهای زندگی و تعاملات اجتماعی را به فرد آموزش میدهد و به این وسیله بیمار را برای یک زندگی مستقل آماده میکند.
متخصص فعالیتهای ورزشی
این متخصص اندازه و مقدار تحرکات سالم را برای فرد مشخص میکند.
متخصص دارودرمانی
این متخصص تاثیر دارو بر فرایند درمان را مورد ارزیابی قرار میدهد و داروهای لازم را برای فرد تجویز میکند.
سایر متخصصین
از یک سری درمانهای فرعی و کمکی مثل نمایش درمانی، ماساژ، یوگا، هنر درمانی و… نیز برای سرعت بخشیدن به فرایند درمان میتوان کمک گرفت.
سخن پایانی
بیاشتهایی عصبی، نوعی بیماری قابل درمان است اما از آنجایی که اغلب افراد مبتلا به این بیماری فکر میکنند که افکار و رفتارهایشان کاملا درست است، متوجه پیامدهای این بیماری نمیشوند و بسیار دیر سراغ درمان میروند یا دیگر کار به جایی میرسد که مجبور میشوند در بیمارستان بستری شوند و درمان را آغاز کنند. اما در صورتی که فرد متوجه بیماری خود شود و برای درمان سریعا اقدام کند، میتوان جلوی بروز پیامدها را گرفت و سریعتر درمان را انجام دهد. در درمان این مشکل، از متخصصینی مثل متخصص تغذیه، روانشناس، روانپزشک و… باید کمک گرفت. در صورتی که فکر میکنید مبتلا به بیاشتهایی عصبی یا سایر اختلالات خوردن هستید، حتما در اسرع وقت ابتدا به یک روانشناس مراجعه کنید.