انواع سبک های دلبستگی (دلبستگی اضطرابی، اجتنابی، متزلزل و ایمن)
آیا صمیمی شدن با دیگران برای شما آسان است؟ آیا همواره در این فکر هستید که یار عزیزتان ممکن است شما را ترک کند و از این بابت نگران هستید؟ آیا در روابط صمیمانه به راحتی میتوانید به دیگران اعتماد کنید؟ یا از اینکه دیگران با شما صمیمی شوند، احساس ناراحتی میکنید؟ بر اساس نظریه «جان بالبی» پاسخ این پرسشهای مشابه، در قصه کودکی ما نهفته است. در این مقاله درباره سبکهای دلبستگی و نحوه ایمن کردن سبک دلبستگیمان صحبت میکنیم. با ما همراه باشید.
نظریه جان بالبی
جان بالبی معتقد بود که رابطه بین مراقب (مثل مادر یا پرستار) و نوزاد، همان اوایل کودکی، تعیینکننده رفتار آدمی و چگونگی روابط او در دوره بزرگسالی است. او برای سه سال اول زندگی کودک، اهمیت ویژهای قائل است و معتقد بود که پایه و اساس دلبستگی کودک و مراقب (مادر)، ایجادکننده ریشه رفتارها و پایههای شخصیتی فرد است. بالبی به همراه مری آینسورت که بعدها به بسط نظریه او کمک شایانی کرد، توانست نظریه دلبستگی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نظریههای روانشناسی مطرح کند. بالبی هنگام کار با کودکان بزهکار متوجه شد که آنها در برقراری ارتباط نزدیک با دیگران دچار مشکل هستند و با بررسی تاریخچه خانوادگی آنها پی برد که این کودکان در سالهای نخست کودکی، مشکلات محرومیت از نظر مراقبتهای اولیه داشتند. به نظر بالبی، کودک برای رشد احساس دلبستگی، از لحظه تولد چهار مرحله را طی میکند:
- تولد تا سه ماهگی
- سه تا شش ماهگی
- شش ماهگی تا سه سالگی
- سه سالگی تا پایان دوره کودکی
هر یک از این دورهها با توجه به نحوه ارتباط و تعامل کودک با مراقب (مادر)، تاثیر مهم و انکارناپذیری در رشد هیجانی و دلبستگی او دارند. مری آینسورت در سال 1970 در ادامه تحقیقات خود، سه الگوی رفتاری را بر اساس نظریه دلبستگی مطرح کرد و در سالهای اخیر، محققان چهارمین نوع را نیز به آن افزودند. این الگوهای دلبستگی عبارتاند از:
- دلبستگی ایمن: کودکانی که به مراقب خود وابستهاند. با جدایی از مادر ناراحتی خود را نشان میدهند و با بازگشت مجدد او، خوشحال میشوند زیرا کودک اطمینان دارد که مراقب، باز خواهد گشت. کودک دلبسته ایمن، با آرامش و اطمینان در جستجوی مراقب خود است زیرا میداند در صورتی که گریه کند، مراقب او را در آغوش خواهد گرفت.
- دلبستگی اضطرابی: این کودکان هنگامی که مراقب آنها را ترک میکند، بسیار ناراحت میشوند زیرا دسترسی کمی به مراقب دارند. آنها نمیتوانند به مراقبشان وابسته شوند زیرا هر زمان که به او احتیاج دارند و گریه میکنند، مادر در دسترس نیست و آنها را در آغوش نمیگیرد.
- دلبستگی اجتنابی: این کودکان از مادر خود دوری میکنند و تفاوتی بین مراقب و غریبه نشان نمیدهند. این دلبستگی در نتیجه تعامل با مراقبی است که کودک را مورد غفلت و بیتوجهی قرار داده است. کودکانی که تنبیه میشوند، اعتماد به مراقب را از دست میدهند و یاد میگیرند که در آینده از کمک خواستن اجتناب کنند.
- دلبستگی ناپایدار (متزلزل): این کودکان در مقابل مادر، هم اجتناب و هم مقاومت میکنند. مراقبی که حالت دوگانه دارد، گاهی منبع آرامش، گاهی موجب ترس و آزار کودک میشود، غیر قابل پیشبینی است و احساس دوگانه، آشفته و دلبستگی ناپایدار را در او ایجاد میکند.
بالبی و آینسورت نشان دادند که کودک، یک کل منسجم است و مراقب باید به تمام نیازها و علائم او اعم از حرکات چشمی، صداهای او، گریه، خنده، نیازهای زیستی و… توجه کند، با او تعامل دو جانبه برقرار کند و در شش ماه ابتدایی کودک، نباید هیچ غفلت و بیتوجهی نسبت به او نشان دهد، زیرا حضور فعال مراقب، تاثیر انکارناپذیری در رشد روانی و حس دلبستگی در سالهای بزرگسالی دارد. تحقیقات نشان داده کودکانی که از دلبستگی ایمن برخوردارند، عزت نفس بالاتری در کودکی ثانویه از خود نشان داده، در مدرسه عملکرد بهتری دارند و مستقلتر عمل میکنند. آنها روابط اجتماعی بهتری با همسالان برقرار کرده و میزان اضطراب و افسردگی کمتری نشان میدهند.
گرچه اشکال دلبستگی که در بزرگسالی دیده میشود، لزوما مشابه دوره کودکی نیست، اما دلبستگیهای اولیه تاثیر زیادی در روابط آتی دارند. بیتردید هر فردی با نوعی از دلبستگی به دوره بزرگسالی میرسد. خصایص و ویژگیهای رفتاری هر فرد، تنها نشانهای از یک کل بزرگتر است که از دوره کودکی نشات گرفته و ما نشانهها را فقط در قالب رفتارها میبینیم. اینکه برای برخی صمیمی شدن با دیگران آسان است ولی برای عدهای چنین نیست، عدهای همواره نگرانند که یارشان آنها را ترک کند و به همین دلیل اعتماد کردن برایشان دشوار است، برخی در برقراری ارتباط به راحتی میتوانند به دیگران اعتماد کنند ولی برخی از صمیمی شدن گریزانند و… مهم این است که بدانیم ورای ویژگیهای رفتاری، میتوان «تفاوتهای فردی» را پذیرفت و زبان مشترکی را برای گفتگو یافت. در صورت نیاز، از کمک روانشناس و مشاور بهرهمند شد.
انواع سبکهای دلبستگی
سبک دلبستگی اجتنابی_ردکننده
بزرگسالانی که دارای سبک دلبستگی ناایمن_اجتنابی _ردکننده هستند، برعکس آنهایی هستند که دوسوگرا یا مضطرب هستند. به جای صمیمیت، آنقدر از صمیمیت و روابط دور میشوند که سعی میکنند از ارتباط عاطفی با دیگران اجتناب کنند. آنها ترجیح میدهند به دیگران تکیه نکنند یا اینکه دیگران به آنها تکیه نکنند. چگونه سبک دلبستگی اجتنابی بر روابط بزرگسالان تاثیر میگذارد؟ به عنوان فردی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی _طردکننده است، تحمل صمیمیت عاطفی برای شما دشوار است. شما برای استقلال و آزادی خود ارزش قائل هستید تا جایی که میتوانید از صمیمیت در یک رابطه عاشقانه احساس ناراحتی کنید، حتی از آن خفه شوید. شما یک فرد مستقل هستید، از مراقبت از خود راضی هستید و احساس نمیکنید به دیگران نیاز دارید. هر چه کسی بیشتر تلاش کند به شما نزدیک شود یا شریک زندگی شما نیازمندتر شود، بیشتر تمایل به کنارهگیری دارید. شریک زندگیتان اغلب شما را به دوری و بسته بودن، سفت بودن و عدم تحمل متهم میکنند. در مقابل، شما او را متهم میکنید که بیش از حد نیازمند است. شما احساسات شریک عاطفیتان را نادیده میگیرید. رازها را از او پنهان میکنید، زیاد درگیر امور خود میشوید و حتی به روابط پایان میدهید تا احساس آزادی خود را دوباره به دست آورید. ممکن است روابط زودگذر و گاه به گاه را به روابط صمیمی طولانی مدت ترجیح دهید یا به دنبال شریکهایی باشید که به همان اندازه مستقل باشند، کسانی که از نظر احساسی فاصله خود را حفظ میکنند.
در حالی که ممکن است فکر کنید نیازی به روابط نزدیک یا صمیمیت ندارید، حقیقت این است که همه ما به این نیاز داریم. حتی کسی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، میخواهد بر ترس عمیق خود غلبه کند که یک رابطه معنادار نزدیک داشته باشد.
سبک دلبستگی متزلزل
بزرگسالانی که این سبک دلبستگی ناایمن را دارند، معمولا احساس میکنند که لایق عشق یا صمیمیت در یک رابطه نیستند. چگونه سبک دلبستگی متزلزل بر روابط بزرگسالان تاثیر میگذارد؟ اگر سبک دلبستگی ناایمن دارید، احتمالا هرگز یاد نگرفتهاید که احساسات خود را آرام کنید. بنابراین هم روابط و هم دنیای اطراف شما میتوانند احساس ترس و ناامنی را به راحتی در شما ایجاد کنند. اگر در کودکی تجربه آزار و اذیت داشتید، ممکن است سعی کنید همان الگوهای رفتاری آزاردهنده را به عنوان یک بزرگسال تکرار کنید. احتمالا روابط صمیمانه را گیجکننده و ناراحتکننده مییابید و اغلب بین افراطهای عاطفی عشق و نفرت نسبت به شریک زندگی در نوسان هستید. ممکن است نسبت به شریک خود بیاحساس، خودخواه، کنترلکننده و بیاعتماد باشید که این موضوع میتواند منجر به رفتار انفجاری یا حتی توهینآمیز شود. همچنین شما میتوانید به همان اندازه که به دیگران سخت میگیرید، به خودتان هم سخت بگیرید. ممکن است الگوهای رفتاری ضداجتماعی یا منفی از خود نشان دهید، از الکل یا مواد مخدر سوءاستفاده کنید یا مستعد پرخاشگری یا خشونت باشید. دیگران ممکن است از خودداری شما از پذیرفتن مسئولیت اعمالتان ناامید شوند. در حالی که خواهان امنیت یک رابطه صمیمی و معنادار هستید، احساس میکنید ارزش عشق را ندارید و از صدمه دیدن دوباره وحشت دارید.
دلبستگی اضطرابی یا بیقرار
دلبستگی اضطرابی این گونه خود را نشان میدهد که شما در روابطتان ترس از دست دادن زیادی دارید، وابسته طرف مقابل میشوید، گاهی شکاک میشوید، به شدت حساس و زودرنج هستید و با کوچکترین دوری یا بیتوجهی، سریع بهم میریزید. همینطور که از اسم این نوع دلبستگی پیدا است، این افراد بیقرار هستند. هر موقع احساس خطر، طردشدگی یا ناایمنی کنند، بیقرار و مضطرب میشوند به گونهای که نمیدانند باید چه کار کنند و مدام دنبال طرف مقابل میدوند تا توجه لازم را دریافت کنند. مدام از طرف مقابلشان این گونه سوالاتی را میپرسند تا مطمئن شوند که او هنوز هم دوستشان دارد، «هنوزم دوستم داری؟»، «وقتی پیشت نیستم چقدر دلتنگم میشی؟ چقدر بهم فکر میکنی؟» یا «اگه دوستم داری، این کار رو باید انجام بدی». معمولا سبکهای دلبسته بیقرار وارد رابطه با فرد دلبسته اجتنابی میشوند. اگر بتوانند روی خودشان کار کنند و این تفاوتها را حل کنند، هم خودشان شفا پیدا میکنند و هم رابطهشان.
علل دلبستگی ناایمن
داشتن یک مادر جوان یا کم تجربه، فاقد مهارتهای لازم برای فرزندپروری، افسردگی ناشی از انزوا والدین یا مراقبان، عدم حمایت اجتماعی یا مشکلات هورمونی، همه این موارد میتواند فرزند را دلبسته ناایمن کند. به عنوان مثال، شرایطی پیش میآید که مادر، مجبور به کنارهگیری از نقش مراقب میشود. اعتیاد به الکل یا سایر مواد مخدر، توانایی آنها را برای پاسخگویی به نیازهای فرزند کاهش میدهد. تجارب آسیبزا، مانند یک بیماری یا حادثه جدی که روند دلبستگی را مختل میکند، بیتوجهی یا سوءاستفاده عاطفی.
به عنوان مثال مراقب شما در کودکی توجه کمی به شما داشته، تلاش کمی برای درک احساسات شما انجام داده یا درگیر توهین کلامی شده است. آزار جسمی یا جنسی، اعم از آسیب جسمی یا تجاوز. جدایی از مراقب اصلی خود به دلیل بیماری، مرگ، طلاق یا فرزندخواندگی هم جزو دلایل هستند.
پرورش دلبستگی ایمن
دلبستگی ایمن، پایه و اساس روابط رضایتبخش است و به احساس عمیق اعتماد، ارتباط عاطفی و امنیت بین افراد اشاره دارد. ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن میتواند روابط و رفاه کلی شما را بهبود و چهارچوبی قوی برای رشد شخصی فراهم کند. در اینجا راهنمایی وجود دارد که به شما کمک میکند سبک دلبستگی ایمن را در خود پرورش دهید و ارتباطات معناداری با دیگران ایجاد کنید.
خودآگاهی را پرورش دهید
ایجاد سبک دلبستگی ایمن با خودآگاهی شروع میشود. زمانی را برای کشف احساسات، افکار و رفتارهای خود در روابط اختصاص دهید. به الگوهای دلبستگی خود فکر کنید و هر گونه محرک یا ناایمنی را شناسایی کنید. افزایش خودآگاهی به شما کمک میکند تا نیازها، ترجیحات و مرزهای خود را درک کنید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید.
اولویتبندی مقررات عاطفی
تنظیم عاطفی برای پرورش دلبستگیهای ایمن بسیار مهم است. یاد بگیرید که احساسات خود را به شیوهای سالم و سازنده تشخیص دهید و مدیریت کنید. تکنیکهای خود آرامشبخشی مانند تنفس عمیق، تمرکز حواس یا شرکت در فعالیتهای دیگری که باعث شادی شما میشوند را تمرین کنید. با تنظیم احساسات خود، میتوانید با ذهنیتی آرام و متعادل به روابط نزدیک شوید و ارتباطات ایمن را تقویت کنید.
ارتباط باز و صادقانه را تقویت کنید
ارتباط شفاف، سنگ بنای دلبستگی ایمن است. نیازها، خواستهها و نگرانیهای خود را با صداقت و احترام بیان کنید. مهارتهای گوش دادن فعال، نشان دادن علاقه واقعی و همدلی نسبت به دیگران را پرورش دهید. ارتباط موثر به ایجاد اعتماد، عمق روابط عاطفی و حل و فصل تعارضات به شیوهای سالم کمک میکند.
ایجاد اعتماد و قابلیت اطمینان
ایجاد اعتماد برای پیوستهای ایمن ضروری است. قابل اعتماد باشید و به تعهدات خود عمل کنید. از رفتارهایی که اعتماد را از بین میبرد، مانند عدم صداقت یا زیر پا گذاشتن وعدهها، اجتناب کنید. اعتماد، از طریق اقدامات کوچک در طول زمان پرورش مییابد، بنابراین اعتماد و حمایت از اطرافیان را در اولویت قرار دهید. نشان دهید که دیگران میتوانند به شما تکیه کنند.
در دسترس بودن عاطفی را تمرین کنید
در دسترس بودن عاطفی به معنای حضور و هماهنگی با احساسات و نیازهای دیگران است. فضای امنی برای عزیزان ایجاد کنید تا احساسات خود را بدون قضاوت یا انتقاد بیان کنند. وقتی کسی آسیبپذیریهای خود را به اشتراک میگذارد، حمایت، همدلی و اعتبار را به او هدیه دهید. با تقویت در دسترس بودن عاطفی، دلبستگیهای ایمن را بر اساس درک متقابل و ارتباط عاطفی پرورش دهید.
مرزهای سالم در روابط خود ایجاد کنید
تنظیم و احترام به مرزهای سالم برای پیوستهای ایمن حیاتی است. محدودیتها، نیازها و انتظارات خود را به وضوح در روابط تعریف کنید. این مرزها را قاطعانه و مهربانانه در میان بگذارید. به مرزهای دیگران نیز احترام بگذارید. مرزهای سالم، استقلال، احترام متقابل و امنیت عاطفی را در روابط تقویت میکنند.
در صورت نیاز به دنبال کمک حرفهای باشید
اگر چالشها یا آسیبهای جدی مرتبط با دلبستگی را تجربه میکنید، جستجوی راهنمایی از یک درمانگر یا مشاور میتواند بسیار مفید باشد. آنها میتوانند پشتیبانی، بینش و تکنیکهای خاصی را برای رسیدگی به مسائل دلبستگی و تسهیل توسعه یک سبک دلبستگی ایمن را ارائه دهند. با درک نظریه دلبستگی، پرورش خودآگاهی، اولویت دادن به تنظیم عاطفی و تمرین ارتباطات باز، ارتباطات ایمن و معنادار با دیگران ایجاد کنید و از ترسهای خود دور شوید. به یاد داشته باشید، ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن یک فرایند مادامالعمر است، اما با تلاش و تامل خود، میتوانید سریعتر به هدفتان برسید.
سخن پایانی
همه ما میدانیم که کودکان یک سری نیازهایی دارند که مراقب آنها که عمدتا مادر است، باید این نیازها را به وقتش و در حد کافی برآورده کند. اگر این نیازها کمتر یا بیشتر از حد نرمال برآورده شوند یا مراقبان کودک مدام تغییر کند، کودک دچار دلبستگی ناایمن میشود. دلبستگی ناایمن سبکهای مختلفی دارد که در این مقاله توضیح دادیم و تمریناتی به شما دادیم تا بتوانید دلبستگیتان را به سبک ایمن تغییر دهید. البته که کمک گرفتن از روانشناس نیز در این مسیر بسیار موثر است.