میخوام فراموشش کنم ولی نمیتونم (غم جدایی از عشق)
جدا شدن از کسی که قبلا با هنوز هم او را دوست دارید، قطعا کار آسانی نیست. با این حال با کمی صبوری و دادن زمان به خود و همچنین با انجام دادن تکنیکها و راهکارهای اصولی، میتوانید به پذیرش و آرامش برسید. اگر به تازگی جدا شدید یا زمان زیادی از جداییتان گذشته اما همچنان ذهنتان درگیر آن فرد است و نمیدانید برای فراموش کردن او چه کاری باید انجام بدهید، با این مقاله همراه باشید.
اصلا میشود عشق قبلی را فراموش کرد؟
پاسخ علمی و درست این است که ما اصلا چیزی به نام فراموشی نداریم مگر اینکه آلزایمر بگیریم و ناگهان تمام خاطرات او از ذهنمان پاک شود! در غیر این صورت، فراموش کردن غیرممکن است. پس چه کار باید بکنیم و اگر نمیتوان او را فراموش کرد، هدف این مقاله چیست؟ هدف، رسیدن به پذیرش جدایی است. پذیرش یعنی شما قبول میکنید که تمام شدن رابطه به صلاح هر دوی شما بوده و به آرامش میرسید. یعنی دیگر هر لحظه به او فکر نمیکنید و زندگیتان به خاطر جدایی مختل نمیشود. ممکن است با دیدن یک فیلم یا با یک حرف، به یاد او بیفتید ولی دیگر این موضوع باعث ناراحتی و حال بد شما نمیشود. پذیرش یعنی این و هدف ما هم همین است. اگر شما سلامت روان نسبی را داشته باشید و یک سری تمرین و راهکار هم انجام دهید، در طول 6 ماه یا نهایتا 1 سال به پذیرش میرسید.
چرا با اینکه چند سال است از جداییمان گذشته ولی هنوز از ذهنم نرفته؟
اگر چند سال است که زندگیتان مختل شده به خاطر جدایی و سلامت روان خود را از دست دادید، این یک زنگ خطر است! در این صورت فقط نباید به راهکارهای این مقاله یا سایر بسترهای عمومی اکتفا کنید، حتما باید از روانشناس کمک بگیرید چون این طرحوارهها و تلههای ذهنی مثل تله استحقاق است که باعث میشود شما حتی بعد از چندین سال به پذیرش نرسید. این طرحوارهها باید به کمک درمانگر درمان شوند.
چرا طرحواره استحقاق باعث میشود به پذیرش جدایی نرسیم؟ چون کسی که این طرحواره را دارد، به دلیل یک سری اتفاقات دوران کودکی و شیوه تربیتی والدینش، این باور را دارد که کسی نباید به او نه بگوید، کسی نباید مانع او برای رسیدن به خواستههایش شود و اگر چنین اتفاقی بیفتد و او چیزی که میخواست را از دست بدهد، معمولا این افکار سراغش میآید: «دنیا یا خدا حق نداشت این را از من بگیرد!»، «چرا من؟؟» و…. این باورها و افکار اجازه نمیدهند حالش خوب شود. پس درمان ضروری است!
چطور به پذیرش جدایی برسم؟
موارد زیر را گام به گام از بالا به پایین انجام دهید و هیچ کدام از گامها را جا نیندازید!
او را کل زندگی خود حذف کنید
اگر همچنان او را فالو دارید و عکسهایش را میبینید، هدیههایی که به شما داده است را در اتاقتان گذاشتید و هر لحظه به آنها نگاه میکنید یا حتی با او صحبت میکنید، بسیار سخت است که به پذیرش برسید چون مغزتان مدام هورمون عشق ترشح میکند و مثل یک فرد معتاد اصلا نمیتوانید از این محرکها دوری کنید. پس حتما هر چیزی که از او دارید را دور بیندازید، او را آنفالو کنید، شمارهاش را پاک کنید و دیگر با هم صحبت نکنید. اگر در یک اکیپ دوستانه هستید یا در شرایطی هستید که مجبور هستید گاهی یکدیگر را ببینید، با او صحبت کنید و بگویید که هیچ صحبتی نباید بینتان باشد و یک مدت میخواهید از هم فاصله داشته باشید تا حد امکان و یا اگر مجبور به صحبت کردن با یکدیگر هستید مثلا در محل کار، صحبتتان فقط باید در حوزه کاری باشد و نه بیشتر!
به فکر بازگرداندن او نباشید
این فکر را کنار بگذارید که ممکن است به رابطه بازگردید چون اگر چنین فکری در ذهن داشته باشید، فانتزیهایی در ذهن خود میسازید که خود این فانتزیها مانع پذیرش و آرامش شما میشوند. به خودتان بگویید:«ما به دلیلی موجه و درست کات کردیم و من لایق رابطه بهتر هستم!»
برایش نامه بنویسید اما ارسال نکنید
تمام احساسات و حرفهای ناگفتهتان را روی کاغذ بیاورید و خود را تخلیه کنید. در این نامه هم موارد مثبت را بنویسید و هم موارد منفی. یادتان باشد که این نامه را بعدا پاره کنید و ارسال نکنید.
تمام پیامها را پاک کنید
تمام پیامها، ویسها و همه چیز را از تمام شبکههای اجتماعی که با هم در ارتباط بودید پاک کنید. اگر اصلا دلتان نمیآید که پاک کنید، میتوانید تمام این اطلاعات را در هارد درایو دیگری ذخیره کنید که به آسانی در دسترس نباشد و سپس از روی دستگاه اصلی پاک کنید.
به خود یادآوری کنید که چرا رابطهتان تمام شد
تمام دلایل و اتفاقات بدی که منجر به تمام شدن رابطه شد را بنویسید و هر بار که خاطرات خوب به ذهنتان آمد تا شما را برای بازگشت به رابطه فریب دهد، این لیست را بخوانید.
او را ببخشید
درست است که در تمرین قبلی گفتیم موارد منفی را یادداشت کنید ولی حقیقت این است که هیچکس تماما بد یا تماما خوب نیست. حتی اگر او بدترین کارها را با شما کرده باشد ولی قطعا خوبیهایی نیز دارد. پس به این فکر کنید که او چه درسها و احساسات ارزشمندی را در طول رابطه به شما داد. یادتان باشد که بخشش به این معنی نیست که شما کار اشتباه او را تائید و درک میکنید. مشخص است که کارهای اشتباه قابل پذیرش ما نیستند ولی ما میبخشیم تا خود به آرامش برسیم چون میدانیم که کینه و خشم با ما چه کارها که نمیکند! وقتی شما میبخشید و او را به دنیا و خدا واگذار میکنید، او قطعا در جای دیگری تنبیه خواهد شد و نیاز نیست شما او را با نابود کردن خود تنبیه کنید!
همچنین یادتان باشد، کسی که رفتارهای بدی با شما کرده، قطعا شخصا خودش در عذاب است چون از نداشتن سلامت روان زجر میکشد! پس نیاز نیست شما او را تنبیه کنید چون او هر لحظه در حال عذاب کشیدن است که مجبور میشود برای اینکه ثانیهای حالش خوب شود، با دیگران بدرفتاری میکند.
بدانید که هیچکس 100% مقصر نیست
در رابطه یک نفر مقصر و یک نفر قربانی نیست، هر دو مقصر هستند. پس این دیدگاه سرزنش کردن یک نفر در رابطه و احساس قربانی بودن را کنار بگذارید. نقشهای اشتباه و اشتباهات خود را هم در رابطه ببینید، البته نه با بعد خودسرزنشی، بلکه با این بعد که بعد از آگاه شدن از اشتباهاتتان، آنها را اصلاح کرده و خود را رشد دهید. مثلا ممکن است نقش اشتباه شما در رابطه قبلی، وابسته بودن، شکاک بودن و… باشد. این نقشها را پیدا کنید و روی خود کار کنید.
از اشتباهاتتان در بگیرید
ممکن است این فکر در ذهن شما باشد که «کاش زمان را به عقب برمیگرداندم و اینجا حرفی که زدم را اصلاح میکردم و یا رفتارم را تغییر میدادم.» به جای تکرار این فکر که فایدهای ندارد، این فکر را جایگزین کرده و بیشتر تکرار کنید:«درست است که یک سری جاها اشتباه کردم ولی اشکالی ندارد. من این موارد را در خودم اصلاح میکنم تا آینده بهتری داشته باشم.»
دوباره مستقل شوید
ممکن است در رابطه عادت کرده باشید که طرف مقابل یک سری کارهای روزمره را برای شما انجام بدهد. مجدد تلاش کنید که مستقل باشید و کارها را خودتان انجام دهید. حتی باید عشق به ورزیدن به خود را هم داشته باشید! اگرچه حتی زمانی که در رابطه هستیم هم باید به خودمان عشق بورزیم ولی بعد از جدایی نیاز به مراقبت بیشتری از خودمان داریم.
نقاط قوت خودتان را به خود یادآوری کنید
بعد از جدایی ممکن است احساس کنید که شخص بیارزش یا غیرجذابی هستید چون گاهی جدایی، عزت نفسمان را خدشهدار میکند. پس در این مرحله باید لیستی از نقاط قوت و توانمندیهایتان را یادداشت کنید و روزانه مرور کنید. یادتان باشد که رابطه یا حرفهای طرف مقابل، شخصیت شما را توصیف نمیکند. شما خوبیهای خاص و ارزشمند خود را دارید و کسی نمیتواند این را از شما بگیرد.
دوستان جدید پیدا کنید
اگر تمام دوستان شما با شخص قبلی زندگیتان مشترک است، حالا باید سعی کنید دوستان جدید پیدا کنید که فقط برای شما هستند و ارتباطتان را با آنها بیشتر کنید.
از خودتان مراقبت کنید
تمرینات خودمراقبتی روزانه انجام دهید و از لحاظ جسمی، روانی و احساسی از خود مراقبت کنید. شاید بگویید که حوصله انجام هیچ کاری را ندارم. در این صورت بدانید که با هیچ کاری انجام ندادن، بیشتر در این شرایط غرق میشوید. پس اگر از این شرایط لذت نمیبرید و حالتان خوب نیست، وقت آن رسیده که حتی با بیحوصلگی و حال بد، از خود مراقبت کنید. بعد معجزهاش را خواهید دید! حتی برای 2 دقیقه در روز، آلارم بگذارید تا یادآوری شود که باید یک تمرین خودمراقبتی انجام دهید.
ورزش کنید
حتما روزانه حداقل 30 دقیقه ورزش کنید. البته اگر اهمالکاری زیادی دارید، میتوانید از روزی 5 دقیقه شروع کنید. به خاطر داشته باشید که ورزش و تحرک فیزیکی، مزایای زیادی دارد و شما را از دام احساسات منفی نجات میدهد و سرزندهتر میکند.
از با خود بودن لذت ببرید
این موضوع را زیاد سخت نگیرید. لذت بردن با خود حتی میتواند با یک لیوان چای نوشیدن در تنهایی و گوش کردن به موسیقی بیکلام باشد. پس برای لذت بردن با خود، نیازمند فعالیت یا محیط خاص نداریم. طبق شرایطتان این کار را انجام دهید.
عادات جدید و مثبت برای خود ایجاد کنید
مثلا کتابهای مفید بخوانید، غذاهای سالمتر بخورید و در کل سبک زندگیتان را کم کم تغییر دهید. این هم روشی عالی برای بیرون آمدن از چرخه حال بد و شرایط منفی است.
میترسم دیگه عاشق نشوم؟
اگر رابطهای به هر دلیلی به جدایی ختم شده، بدانید که از روی عشق واقعی نبوده، بلکه طرحوارهها یا ترسها در این رابطه نقش بازی کردند و ما را وابسته یکدیگر کردند. عشق و احساسات انواع مختلفی دارند و هر نوع احساسی، عشق واقعی نیست. عشق واقعی رابطهای دو طرفه و ماندگار است و هرگز به جدایی ختم نمیشود. به حرف ما اعتماد کنید، اگر شما عشق واقعی را تجربه کنید، دیگر رابطه گذشتهتان را از یاد خواهید برد چون شما هنوز طعم عشق واقعی را نچشیدید، فکر میکنید که رابطه قبلیتان عشق واقعی بوده.
سخن پایانی
علی رغم اینکه جدایی، تلخ است و احساسات منفی ما را برانگیخته میکند، اما میتوانیم از آن عبور کنیم و به پذیرش و آرامش برسیم. فقط کافی است به خود زمان بدهیم و تمرین کنیم و روی خود کار کنیم. البته گاهی از کمک روانشناس هم باید بهرهمند شد چون گیر کردن در گذشته میتواند زنگ خطری باشد برای اینکه ما نیاز به مداخله درمانی داریم.