فروپاشی روانی و عصبی (چطور تحت تاثیر اخبار منفی قرار نگیریم؟)
چند وقت پیش به مطلبی درباره سرطان برخوردم که برایم شگفتآور بود. هر چند از میزان اعتبارش آگاهی ندارم، اما در اینجا میخواهم درباره نکته جالبی که باعث شد به یادم بماند صحبت کنم. در آن مطلب نوشته بود، ما روزانه مورد حمله دهها نوع سرطان مختلف قرار میگیریم، اما سیستم ایمنی بدن، ضمن مقابله، آنها را خنثی میکند. بیماری سرطان، زمانی شکل میگیرد که سیستم ایمنی بدن در مقابله با یکی از این حملات کم بیاورد و نتواند آن را خنثی کند. اینکه در طول روز، چنین اتفاقاتی در بدن ما میافتد و از خطرات مختلف جان سالم به در میبریم بدون اینکه خودمان چیزی بدانیم، برایم شگفتآور بود.
درست همان طور که سیستم ایمنی بدن ممکن است در صورت شدت پیدا کردن حملات، نتواند با آنها مبارزه کند و دچار کمبود انرژی و منابع لازم برای مقابله با اتفاقات ناخوشایند زندگی میشود. در این صورت، دچار پدیدهای میشویم که در روانشناسی به «فروپاشی روانی» مشهور است. در روزهای پرتنش کنونی، ذهن ما با موجهای شدیدتری از اتفاقات ناخوشایند رو به روست و برای خنثی کردن و عبور از این تنشها، به انرژی مضاعفی نیاز دارد. نکته مهمی که لازم است به یاد داشته باشیم، این است که ظرفیت روانی ما محدود است. استرسها و سوگهای پی در پی، تروماها، اخبار جنگ، ممکن است برای بعضی از ما خارج از حد تحمل شده باشد و احساس کنیم از هم میپاشیم. به این حالت اصطلاحا فروپاشی روانی گفته میشود. فروپاشی روانی یک اتفاق کاملا طبیعی است که ممکن است هر کسی آن را تجربه کرده باشد. ولی نگران نباشید! کنترلش راحتتر از چیزی است که فکر میکنید، مخصوصا وقتی از قبل درباره اش آگاهی داشته باشید.
علائم فروپاشی روانی
بیتفاوتی، کرختی و بیحوصلگی
حوصله بیرون آمدن از رختخواب را ندارید، حوصله انجام کارهایتان را ندارید. غذا خوردن، حمام و ورزش کردنتان نامرتب شده و نهایت کاری که میخواهید بکنید این است که بخوابید، بنشینید، به یک نقطه خیره بمانید یا با گوشی سرگرم شوید.
احساس درماندگی، فلج شدن و به آخر خط رسید
فکر میکنید دیگر کاری از دستتان برنمیآید، زندگی پوچ و بیفایده است، خاطرات بد گذشته به علاوه مشکلات حال و آینده همراه با کلی فکر منفی در ذهنتان میچرخد و نمیتوانید ذهنتان را مدیریت کنید.
تحریکپذیری بالا و خشونت
با دیگران برخوردهای تند دارید، اعصابتان سریع به هم میریزد، با همسر، دوستان یا خانوادهتان مدام دعوا میکنید. با هر اتفاق کوچکی، منفجر میشوید. حوصله هیچ کس و هیچ چیزی را ندارید و ترجیح میدهید تنها باشید. ممکن است مدام دوست داشته باشید فریاد بزنید یا فحاشی کنید، رفتارهایی که قبلا نداشتید.
نشانههای جسمی
تپش قلب، تنگی نفس، لرز، سرگیجه و تهوع دارید، قفسه سینهتان تنگ شده و گاهی احساس خفگی میکنید. سردرد ممتد دارید، فشار خونتان ناگهان میافتد و شروع به لرزیدن میکنید. شاید هوا گرم نباشد اما شما عرق میریزید. کم اشتهایی و بیخوابی هم میتوانند جزو علائم باشند.
از دست دادن حس لذت و احساسات مثبت
از چیزهایی که قبلا لذت میبردید، لذت نمیبرید و این موارد برای شما بیمعنی شدهاند. نمیتوانید بخندید، احساسات مثبت مثل امید، شادی، عشق و غرور از وجودتان رخت بربستهاند و بیشتر احساسات منفی مثل غم، ترس، اضطراب و خشم سراغتان میآید.
گیجی و سردرگمی
نمیتوانید بفهمید چه اتفاقی افتاده و چه کار باید بکنید، فقط میخواهید همه چیز را رها کنید.
درمان فروپاشی روانی
بدانید که این حالت، طبیعی و گذراست
به خودتان سخت نگیرید و اجازه دهید حسهای منفی بیایند و بروند. هرچقدر بخواهید به زور حالتان را خوب کنید یا با احساسات منفی بجنگید، به همان میزان شدت احساسات منفی در شما بیشتر میشود.
نفس عمیق بکشید
شاید شنیدن این توصیه در چنین شرایطی عجیب باشد، اما نفس عمیق میتواند نجاتدهنده باشد. نفس شکمی بکشید، چند ثانیه نگه دارید و بعد از دهان هوا را خارج کنید، این کار را چندین بار در روز تکرار کنید.
موقعیت خود را تغییر دهید
اگر نشستهاید، برخیزید، اگر خوابیدهاید، بنشینید، از رخت خواب بیرون بیایید و به حیاط بروید. خلاصه هر کجا که هستید کمی تغییر موقعیت بدهید تا حال و هوایتان عوض شود.
با کسی حرف بزنید
صحبت با یک دوست صمیمی یا عضو خانواده خیلی میتواند کمک کند. قبل از شروع گفتگو، بگویید حالتان خوب نیست و فقط نیاز دارید او به حرفهای شما گوش بدهد. برونریزی عاطفی کنید و حرف بزنید یا حتی گریه کنید. فقط حواستان باشد با شخص قابل اعتماد صحبت کنید که بیشتر حال شما را بد نکند. صحبت با یک روانشناس متخصص هم به شدت توصیه میشود.
نظم را به زندگی خود برگردانید
سر ساعت مشخص بخوابید و بیدار شوید. هر روز حتما دوش بگیرید و غذا بخورید، موها را شانه کنید و خانه را مرتب کنید. برای تک تک این کارها میتوانید آلارم روشن کنید تا به شما یادآوری کند که باید کارهایتان را هرطور که شده انجام دهید. کم کم به این روند عادت میکنید و به صورت اتوماتیک وار این کارها را اجرا خواهید کرد.
نوشتار درمانی کنید
سادهترین تکنیک نوشتار درمانی این است که یک کاغذ بردارید و هر چه در ذهن دارید بنویسید و بعد پاره کنید و دور بریزید. این کار را میتوانید صبح قبل از اینکه کاری را شروع کنید و بلافاصله بعد از بیدار شدن انجام دهید تا ذهنتان آرام شود و بتوانید روز خوبی را بسازید.
مسائل را روی کاغذ حل کنید
مشکل را بنویسید و مشخص کنید کدام ابعادش در کنترل شما است؟ بعد برنامه عملی برای رسیدگی به همان ابعاد بچینید.
فعالیتهای آرامبخش انجام دهید
هر فردی از انجام دادن کارهای خاصی آرامش میگیرد. به طور مثال بعضی از افراد از مراقبه و مدیتیشن، از ورزش، از گوش کردن به موسیقی و… آرامش میگیرند. شما هم هر روز باید یک الی سه کار آرامشبخش و دلخواه خود را انجام دهید.
مدیریت هیجانات و احساسات
باید ببینیم که در زندگی آیا احساسات ما را مدیریت میکنند یا ما احساسات خود را مدیریت میکنیم؟ انسانهایی که تابآوری دارند، یاد میگیرند چطور احساسات و هیجانات خود را مدیریت کنند. برای تقویت مهارتهای زندگی از جمله مهارت تابآوری، مهارت مدیریت استرس و…. که در شرایط بحرانی جامعه به شدت کاربرد دارند و کمککننده هستند، میتوانید با خانم ریحانه تباشیر، مربی مهارتهای زندگی مجموعه، مشاوره غیرحضوری داشته باشید. مربی مهارتهای زندگی، توسط تکنیکها و تمرینات موثر به شما کمک میکنند که مهارتهای لازم را در خودتان تقویت کنید.
مراقبت از خود
یکی از مهمترین کارهایی که یک انسان در شرایط سخت باید انجام بدهد، مراقبت از خود است. اگر میخواهیم تابآوریمان بالا برود، باید از جسم خود مثل یک معبد مقدس مراقبت کنیم. به موقع و به جا و در زمان مناسب بخوابیم. این افراد در مورد غذا هم متعهد هستند هر چیزی نخورند، سوسیس، کالباس، قند، چربی و…. آنها حتما به صورت متعادل ورزش میکنند و اضافه وزن خود را کنترل میکنند. متاسفانه تفریح، در بسیاری از فرهنگهای شرقی از بین بردن زمان یا هدر دادن وقت تلقی میشود، در حالی که برای انسان معنوی، تفریح به اندازه، جزو لاینفک از نیازهای اساسیاش است. انسانهایی که تابآوری بالاتری دارند، به جا به خوبی تفریح هم میکنند. پس باید به بدن خود رسیدگی کنیم که این شامل چهار قسمت است:
1_ خواب خوب
2_ تغذیه سالم
3_ورزش روزانه
4_تفریح خوب
سخن پایانی
اینها را باید پذیرفت که غم وغصه، اوضاع خوب و بد، سلامتی و بیماری، رفاقت دوستان، جوانی، زیبایی، موی سیاه و پرپشت (که کم کم سفید و کم پشت میشود) و حتی فاجعهای که در زندگی ما رخ داده است، همه ناپایدار و موقتی هستند. با پذیرش ناپایداری همه چیز، وقتی وضعیت بدی هم برای ما رخ دهد، میگوییم این نیز بگذرد اما در طول شرایط سخت از جسم، روان و احساسات خود مراقبت میکنیم.