از پدرم متنفرم کاش بمیره (علل و درمان تنفر از پدر)
«من از پدرم متنفرم. چگونه با این احساس کنار بیایم؟» ممکن است نسبت به پدرتان احساس نفرت کنید. این احساسات معمولا در دوران کودکی، بسته به رفتار و شیوه فرزندپروری پدر شما ایجاد میشود. کنار آمدن با نفرت، میتواند دشوار و زندگی با آن دردناک باشد. همچنین میتواند به مشاجره و دعوا بین شما و پدر، و همچنین تنش و درگیری با سایر اعضای خانواده منجر شود. درک احساسات و پردازش آنها میتواند به شما و مدیریت آنها به روشهای سالم کمک کند. اگر شما هم حس نفرت نسبت به پدرتان دارید، تا آخر مقاله همراه ما باشید.
علل نفرت از پدر
فقدان ارتباط عاطفی
اگر در یک خانوادهای بزرگ شوید که پدرتان مشغول دنبال کردن حرفهاش بود و در نتیجه زمان کمتری را با شما میگذراند، ممکن است احساس کنید از پدرتان بسیار دور هستید. از طرف دیگر اگر پدرتان شما را رها کرده باشد، ممکن است آرزوی ارتباط با او را داشته باشید که در نهایت میتواند باعث رنجش شما از او شود. صرف نظر از شرایط، فرزندان نیاز دارند که والدین خود در اوایل زندگی، حضور چشمگیری داشته باشند. هنگامی که این نیاز بر آورده نشود، کودکان میتوانند احساسات شدید خشم و نفرت نسبت به والدین را در خود پرورش دهند.
سبک فرزندپروری مستبدانه
اکثر کودکان نوعی شورش رشدی را در طول سالهای شکلگیری خود بروز میدهند. در حالی که این معمولا یک فرایند هنجار و نرمال است، واکنشهای والدین معمولا از سهلانگار تا کنترلکننده متفاوت است. هنگامی که والدین از زور بیش از حد برای کنترل کودکان سرکش استفاده میکنند، میتواند باعث ایجاد نفرت و شورش بیشتر در فرزندان آنها شود. برخی از والدین به جای کمک به فرزندان خود برای تحقق استقلالی که به دنبال آن هستند، از رویکرد مقتدرانه استفاده میکنند و درواقع باعث میشوند که فرزندانشان بیشتر به سمت رفتارهای سرکش گرایش پیدا کنند.
کودکآزاری
کودکان برای بقا به والدین خود وابسته هستند. وقتی والدین به آنها آزار جسمی یا روانی میزنند، بچهها در طول زندگی با پذیرش خود و احساس امنیت درگیر میشوند. طبیعی است که در این صورت فرزند از پدر و حتی مادر خود متنفر شود.
خشونت خانوادگی
کودکان ادراکی هستند و به شدت احساس میکنند که رابطه بین والدینشان چطور است. وقتی پدرشان نسبت به مادرشان بدرفتاری میکند، بچهها محافظهکار میشوند و ممکن است پدرشان را تهدیدی برای رفاه خودشان بدانند. هنگامی که کودکان شاهد رنج مادرشان از دست پدرشان هستند، آنها را به نقشی شبیه به والدین میکشاند که در آن مسئولیتهایی برای محافظت از مادر آسیبپذیرشان دارند. یعنی والدگری زودهنگام را یاد میگیرند تا از مادرشان محافظ کنند تا بیشتر از این آسیب نبیند.
ارزشهای متفاوت
ارزشهای والدین ما ممکن است با ارزشهای ما متفاوت باشد. در بیشتر موارد، اگر به شیوهای محترمانه که به عقاید همه طرفها احترام گذشته شود، رسیدگی شود، اشکالی ندارد. با این حال، هنگامی که والدین سعی میکنند اعتقادات خود را به فرزندان خود تحمیل کنند، این میتواند سنگین و ناعادلانه باشد. این رفتار اغلب در والدین همجنسگرا، ترنس فوبیک، اعضای یک مذهب سختگیرانه، یا دارای عقاید جنسیتی یا نژادپرستانه دیده میشود. این موارد و عدم مدیریت نشدن تفاوتهای بین والدین و فرزندان، میتواند منجر به ایجاد نفرت در فرزندان شود.
مورد غفلت قرار گرفتن از لحاظ عاطفی
نادیده گرفته شدن عاطفی در دوران کودکی اغلب باعث میشود که فرزندان، احساس پوچی و تنهایی داشته باشند. در حالی که پدران اغلب از غفلت عاطفی دوران کودکی آگاه نیستند و ناخواسته این آسیب را میزنند. ناتوانی آنها در حمایت از سلامت روانی و عاطفی فرزندانشان منجر به احساس پوچی و گاهی قطع ارتباط فرزندان با خانواده میشود.
مرزهای نامناسب در ارتباطات خانوادگی
هنگامی که بدون مرزهای خانوادگی مناسب بزرگ میشوید، نسبت به افرادی که به حریم خصوصی عاطفی، فیزیکی و معنوی شما بیاعتنایی میکنند، طبیعتا عصبانی میشوید. این امر در خانوادههایی رایج است که درگیر شدن و بحث کردن را ترویج میکنند، که منجر به ایجاد مرزهای ضعیف میشود.
انتقادهای مداوم
اگر احساس میکنید هرگز نمیتوانید کاری را درست انجام دهید، داشتن احساسات مثبت در مورد دوران کودکی و در ارتباط با پدرتان میتواند دشوار باشد. برخی از سبکهای فرزندپروری نسلهای قبل، استفاده از انتقاد و ایجاد کردن احساس شرم در فرزندان را برای تربیت آنها و شکل دادن به رفتارهای آنها توصیه میکردند. در حالی که جامعه امروزی در حال تغییر است و این شیوهها را اشتباه میداند! ما هنوز در مییابیم که بین انتقاد مداوم و احساسات منفی نسبت به مراقبین، یعنی پدر و مادر رابطه وجود دارد. کودکانی که چنین بدرفتاری را تجربه کردند، بعدا گزارش کردند که در بزرگسالی در صمیمیت با پدر و مادر دچار اختلال شدهاند.
اعتیاد پدر به موادر مخدر
تجربه یا مشاهده مصرف مواد در خانه از سوی والدین، میتواند برای فرزندان آسیبزا باشد. بسیاری از کسانی که شاهد مبارزه والدین با سوءمصرف مواد بودند، نسبت به پدر و مادر خود احساس رنجش میکنند. زمانی که پدر مصرف میکند، معمولا همان فردی نیست که در زمان هوشیاری هست، یا ممکن است اصلا از نظر احساسی یا فیزیکی برای فرزندان در دسترس نباشد. این باعث هرج و مرج در خانه و تنفر از پدر میشود.
بیاحترامی پدر به فرزند
فرزندان نباید مورد بیاحترامی پدر و مادر قرار گیرند، زیرا این کار باعث ایجاد تنفر در آنها میشود. این بیاحترامی فرقی ندارد کلامی باشد یا روانی یا فیزیکی.
پیامدهای متنفر بودن از پدر و نداشتن ارتباط صمیمی و سالم با او
مشکل اعتماد و صمیمیت
کودکانی که احساسات منفی شدید نسبت به پدران خود تجربه میکنند، در بزرگسالی در دلبستگی به دیگران دچار مشکل میشوند. تعارض در رابطه با پدرشان در دوران کودکی باعث ایجاد احساسات عمیق بیاعتمادی میشود. این میتواند منجر به تردید در نزدیک شدن به دیگران به دلیل پیشبینی آسیبهای مرتبط با صمیمیت شود. در نتیجه فرد یا درگیر ارتباطاتی میشود که ماندن دوران کودکی، از او به نحوی سوءاستفاده میشود و یا اصلا تمایل ندارد وارد رابطه شود و تنهایی را انتخاب میکند که این نیز پیامدهای خاص خودش را دارد.
مشکل در روابط عاطفی
هنگامی که والدین به شیوههای غیر قابل پیشبینی رفتار میکنند یا با فرزندانشان بدرفتاری میکنند، فرزندانشان در درک عواطف خود و دیگران دچار مشکل میشوند. این موضوع، توانایی آنها را برای ایجاد روابط پایدار و نزدیک محدود میکند.
مشکلات فردی
قطعا این آسیبها چه از سوی پدر باشد و چه از سوی مادر، بر خلق و خو و سلامت روان ما تاثیر منفی میگذارد و انواع طرحوارهها یا باورهای مرکزی اشتباه را در ما ایجاد میکند. این موضوع در بلندمدت میتواند باعث ایجاد مشکلات روانی مثل اضطراب، افسردگی و… شود.
چرخه روابط سمی
شناسایی کنید که چطور پدرتان بر شما تاثیر گذاشته است و این موضوع، چه تاثیر منفی روی روابط عاطفی شما و سلامت روان شما گذاشته است؟ علت اینکه رابطه با پدر روی روابط عاطفی شما تاثیر میگذارد این است که به طور ناخودآگاه ما به دنبال رفع نیازهای ارضاء نشده در دوران بچگی، در بزرگسالی و در روابط عاطفی خود هستیم. اما چون این نیاز درونی است و با هیچ کسی پر نمیشود، هر کسی هم که به زندگی ما بیاید، نمیتواند این خلاءها را پر کند و یا حتی ممکن است مثل دوران بچگی، این نیاز را در ما برآورده نسازد. پس این چرخههای سمی را بشناسید و به دنبال درمان باشید چون این افراد به ندرت تغییر میکنند! خود ما هستیم که باید درمان شویم و به فکر خود باشیم.
درمان احساس تنفر از پدر
آگرچه نفرت از پدر در شما ممکن است بسیار عمیق باشد و حتی ممکن است چندین نسل را در بر بگیرد، شما نباید امید به بهبودی را رها کنید. بسیاری از مردان دریافتهاند که جلسات درمانی مداوم با یک روانشناس میتواند به رفع احساس سردرد، سردرگمی و نفرت نسبت به پدر، به نفع پذیرش و درک کمک کند. برخی از این مراجعان، بعد از اتمام جلسات، روابط قویتری با پدران خود ایجاد میکنند. برخی جلسات درمانی را با پدران خود شرکت میکنند و برخی هم به تنهایی این کار را انجام میدهند.
بیشتر دردهای ما ناشی از تحریف واقعیت افراد، برای مطابقت دادن آنها با خواستههایمان برای آن چیزی است که به آنها نیاز داریم است. هنگامی که بتوانید فانتزی را از واقعیت جدا کنید، خود را از ناامیدی همیشگی رها میکنید و میتوانید زندگی پایدارتر و ثابتتری داشته باشید. یعنی اینکه تصورات رویایی و ایدهآلی که از پدر دارید را کنار بگذارید و واقعبین باشید. پدر هم مانند هر انسان دیگری، قطعا آسیبدیده است و این آسیبها را ناخواسته به شما و نسل بعدی خود منتقل میکند.
روی خودتان تمرکز کنید
کنار آمدن با پدر سمی یا بدرفتار، میتواند استرسزا و خستهکننده باشد. مهم است که هنگام برخورد با پدر سمی، خود مراقبتی عاطفی خود را حفظ کنید، زیرا این امر به شما کمک میکند ثابت قدم بمانید و از احساس غرق شدن در احساسات منفی جلوگیری کنید. روی چیزی تمرکز کنید که بیشتر احساس امنیت و آرامش به شما میدهد. مثلا حمام آب گرم را در برنامه روزانه خود قرار دهید. پیادهروی انفرادی طولانی، رفتن به موزه و مکانهای دیدنی شهرتان یا شهرهای دیگر، امتحان کردن یک رستوران جدید با دوستان و… را امتحان کنید. همین کارهای کوچک میتواند ما را سرزندهتر کند. هیچ قانونی برای خودمراقبتی وجود ندارد. خودمراقبتی فقط به شما کمک میکند احساس بهتری داشته باشید.
احساسات خود را بپذیرید
اکنون زمان آن است که حقیقت خود را تایید کنید. این با پذیرش و تصدیق احساسات شما شروع میشود. برای بسیاری از افراد، این کار ممکن است یک مبارزه باشد، زیرا آنها هرگز یاد نگرفتهاند که چگونه احساسات خود را شناسایی کنند، به خصوص اگر توسط پدر مورد غفلت یا آزار عاطفی قرار گرفته باشند. بسیاری از مردم از تمرینهای مدیتیشن، تمرکز حواس یا سایر فعالیتهای آرام سود میبرند چون از طریق این تمرینات، میتوانند در مورد آنچه در درون خود احساس میکنند و آنچه بدنشان ممکن است به آنها بگوید، فکر کنند.
خود را سرزنش نکنید
طبیعی است که هر زمان در رابطه با پدر یا مادر دچار احساس تنفر شدید، خود را سرزنش کنید. اگر در رابطه با پدر سمی هستید ممکن است این پیام به شما داده شود که اگر مشکلی پیش بیاید، همیشه مقصر شما هستید. بنابراین برای شما مهم است که روی کاهش سرزنش خود کار کنید. به نحوه صحبت خودتان با خودتان گوش دهید و مراقب هرگونه خودگویی منفی یا پیامهای ناسالمی باشید که در مورد یک موقعیت برای خود ارسال میکنید. تلاش کنید همیشه واقعیت را ببینید. واقعیت این است که هم پدر شما سهمی در این مشکلات دارد و هم خود شما. پس نه 100% شما مقصر هستید و نه پدرتان.
میتوانید قطع ارتباط کنید
اگر شرایطش را دارید حق دارید با والد آسیبزننده قطع ارتباط کنید و یا ارتباط خود را به حداقل برسانید. این میتواند یک تجربه دشوار برای هر کسی باشد. از شما می خواهم بعد از قطع کردن یا کاهش ارتباط، به دنبال حمایت بیشتر در گروههای اجتماعی دیگر که سالمتر هستند، باشید.
از مشاور کمک بگیرید
یک مشاور حرفهای میتواند به شما اصولی کمک کند تا بفهمید که آیا باید رابطه خود را با پدرتان پیش ببرید یا آن را رها کنید. همچنین مشاور در این مسیر کاملا با شما همراهی خواهد کرد تا زمانی که به پذیرش و حال خوب و سلامتی برسید.
سخن پایانی
وقتی ارتباطات و جو خانوادگی خوب نباشد و پر از آسیب باشد، طبیعتا فرزندان خشم و اضطراب زیادی را در این فضا تجربه میکنند. این خشم را در کودکی کاملا نشان نمیدهند چون هنوز ناتوان هستند و به والدین خود نیاز دارند. پس احساسات منفی خود را سرکوب میکنند. در نتیجه این خشم و اضطراب در بزرگسالی، به نفرت و کینه تبدیل میشود. در این مقاله سعی داشتیم به شما کمک کنیم که این احساسات منفی را درک کنید، بپذیرید و برای آرامش درون خود تلاش کنید.