مشکلات فردی

طرحواره بازداری هیجانی چیست؟ (چرا نمیتونم احساساتم رو بروز بدم؟)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

همه ما گاهی اوقات احساسات خود را در مواقع مناسب مهار می‌کنیم، مثلا در محل کار. اما اگر طرحواره بازداری هیجانی داشته باشید، معمولا در تمام یا اکثر موقعیت‌ها، اجازه ابراز مناسب احساسات را به خود نمی‌دهید. در شدیدترین موارد، افراد کلا احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند و انگار که دیگر احساسی ندارند. ممکن است برای جلوگیری از عواقب منفی، مانند شرم، احساس گناه یا از دست دادن کنترل، درگیر بازداری هیجانی باشیم، یا ممکن است که به مکانیزم خودکار تبدیل شده باشد که به وسیله آن از خود محافظت می‌کنیم. در این مقاله قصد داریم درباره طرحواره بازداری هیجانی، مفصل توضیح بدهیم.

تست طرحواره بازداری هیجانی


اگر به این فکر می‌کنید که آیا طرحواره بازداری هیجانی با شما همخوانی دارد یا خیر، در اینجا چند سوال وجود دارد که باید به آنها فکر کنید و پاسخ دهید.

  • آیا برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دیگران تلاش می‌کنید؟
  • آیا گاهی اوقات مطمئن نیستید که چه احساسی دارید یا چه چیزی احساس می‌کنید؟
  • آیا نمی‌توانید مشخص کنید که در کجای بدن خود می‌توانید احساسات را تجربه کنید؟
  • آیا مردم شما را از نظر عاطفی، دور توصیف می‌کنند؟
  • آیا خود را فردی اصولا منطقی و با احساسات کم، می‌دانید؟
  • آیا وقتی دیگران احساسات شدید را ابراز می‌کنند، احساس ناراحتی می‌کنید؟
  • آیا در ابراز احساسات، شدیدا احساس ناراحتی می‌کنید؟

اگر به طور کلی به بیشتر این سوالات پاسخ منفی دهید، بعید است که طرحواره بازداری هیجانی در شما فعال باشد. اما اگر به بیشتر سوالات، پاسخ مثبت دادید، پس این طرحواره در شما فعال است و نیاز به درمان دارد. اگر فکر می‌کنید طرحواره بازداری هیجانی، در مورد شما صدق می‌کند، شروع به مشاهده چگونگی تجلی آن در زندگی روزمره خود کنید. شناخت و آگاهی، کلید تغییر الگوهایی است که شما را از دستیابی به اهداف‌تان باز می‌دارد.

نشانه‌های فرد دارای طرحواره بازداری هیجانی

سکوت و قهر کردن زن و شوهر

فردی که طرحواره بازداری هیجانی دارد، در موقعیت‌هایی که بیان کردن احساسات، سالم‌تر است، احساسات را مهار می‌کند. احساساتی مانند خشم، شادی، محبت و آسیب‌پذیری خفه می‌شوند. این طرحواره مبتنی بر تلاشی برای عمل عقلانی و غیر شخصی در همه زمان‌ها، بدون توجه به آنچه در درون می‌گذرد است. شخصی با این طرحواره، ممکن است از ابراز احساسات خاص خجالت بکشد یا از عدم تایید یا از دست دادن کنترل بترسد.

ریشه و علت طرحواره بازداری هیجانی


افرادی که دارای طرحواره‌های بازداری هیجانی هستند، اغلب در خانواده‌هایی رشد می‌کنند که در آن با ابراز کردن احساسات، مورد انتقاد، تمسخر یا تنبیه قرار می‌گیرند. در این نوع محیط، پنهان کردن احساسات تبدیل به یک عمل محافظت از خود می‌شود. همانطور که کودک رشد می‌کند، شکستن این عادت بسیار سخت می‌شود، به طوری که فردی که به این روش بزرگ شده است، حتی در شرایطی که ابراز احساسات، کاملا ایمن و کاملا سازنده است، قادر به ابراز آنها نیست.

سبک‌های مقابله‌ای در طرحواره رهاشدگی


سبک تسلیم

در این شرایط، شخص مثل دوران کودکی‌اش است و تسلیم طرحوارها است. یعنی به همان شکل کودکی ادامه می‌دهد. مثلا در آن زمان از پدر منتقد و مقایسه‌گر می‌ترسید، اکنون هم وقتی شخصی او را با بقیه مقایسه می‌کند، به شدت تسلیم می‌شود و حالش بد می‌شود.

سبک فرار

کسی که از این مدل استفاده می‌کند، از موقعیت‌هایی که طرحواره را فعال می‌کند، دوری می‌کند. مثلا فرد از بحث کردن با دیگران فرار می‌کند. حتی اگر مشکل شدیدی باشد، همچنان حاضر به حرف زدن با آن فرد نیست چون می‌داند که ممکن است در حین بحث کردن، کنترل خود را از دست بدهد. پس ترجیح می‌دهد از موقعیت فرار کند. این افراد برای تخلیه احساسات منفی خود، به جای حرف زدن و حل مشکل، ممکن است رو به مصرف الکل، مواد مخدر، خودزنی یا سایر رفتارهای مخرب بیاورند.

سبک حمله یا جبران افراطی

در این وضعیت، شخص خود را در یک حالت قدرت و حمله قرار می‌دهد و انگار نمی‌خواهد تحت تاثیر طرحواره باشد. او دنیا را محلی برای جنگ می‌بیند و می‌داند یا پیروز می‌شود یا شکست می‌خورد. مثلا کسی که در کودکی مورد بی‌تجهی قرار گرفته و والدین یا مراقبانش، به نیازهای او پاسخگو نبودند، این افراد والدین را بی‌ثبات می‌دانند و چون این والدین پاسخگو و در دسترس نبودند، واکنش این افراد فاصله گرفتن است. آنها بیشتر دوست دارند در تنهایی باشند. این افراد از تجربه کردن هیجان دوری می‌کنند، جلوی بروز هیجان را می‌گیرند و هیجان خود را سرکوب می‌کنند. اگر حمایت دیگران را هم دریافت کنند، همچنان قادر به آرام کردن خودشان نیستند.  بیشتر دنبال این هستند که تجربه هیجانی نداشته باشند.

سبک والد درونی

کسی که در این وضعیت قرار می‌گیرد، رگه‌هایی از قدرت و بایدها و نبایدهای والدینش را در ذهن دارد. صداهایی در ذهنش وجود دارد که می‌گوید «ببین پسر فلانی چه پیشرفتی کرده، توهیچی بلد نیستی، بی‌ارزشی و… همچنین وقتی می‌خواهد به کاری بپردازد، ممکن است صداهای دیگری هم خود را نشان دهند و اعلام کنند که «باید بهترین باشی و اگر خیلی خوب کار را انجام ندهی ارزشی نداری». این، صدای والدین و یا جانشین آنها است که در مواقع دشوار خود را نمایان می‌سازد و به صورت باید و نبایدهای افراطی، زندگی شخصی را دچار مشکل می‌کند.

سبک والد فرمانده

در این وضعیت به شخص فشار زیادی وارد می‌شود و احساس می‌کند کارها را به خوبی انجام نمی‌دهد. درواقع شخص اسیر باید و نبایدها می‌شود. او حتی احساسات خود را بیان نمی‌کند، چون فکر می‌کند دور از هنجار است. جملاتی مثل «تو باید بهترین باشی، اگر کارها را خوب انجام ندهی به درد نمیخوری» و… نشانه‌هایی از این سبک رفتاری و تفکری است.

سبک بزرگسال سالم

عشق ورزیدن به خود

کسی که این سبک را بیشتر داشته باشد، احساس ارزشمندی می‌کند، حتی کودک درون آسیب‌پذیر خود را می‌پذیرد و در عین حال، کودک درون عصبانی خود را هم کنترل می‌کند. این شخص از سبک‌های رفتاری نامناسب، عبور می‌کند و در موقعیت‌های مختلف، رفتارهای موثر و مناسبی ارائه می‌کند. او در کارهای خود موفق‌تر است و فعالیت‌های تفریحی و اجتماعی را به خوبی انجام می‌دهد. این شخص هم از هیجانات و هم از منطق به خوبی استفاده می‌کند. چنین شخصی امپراطور قلب‌های دیگران است.

ارتباط بین طرحواره‌ها و ارتباطات اجتماعی ما


نکته جالب این است که ما با طرحواره‌هایمان با دیگران برخورد می‌کنیم. طرحواره‌های ما باعث می‌شوند که از کسی خوش‌مان بیاید و یا از کسی کناره‌گیری کنیم. اگر شخصی در محل کار یا هر جای دیگر، جذب شخص دیگری می‌شود، دو حالت دارد:

 1) یا طبق سبک بزرگسال سالم به سوی او جذب شده است که این بسیار خوب است. وقتی طبق این سبک، وارد رابطه می‌شویم، با شناخت و آگاهی، طبق ارزش‌ها و نیازهای خود به سمت او می‌رویم و در عین حال به ارزش‌ها، نیازها و شرایط او احترام می‌گذاریم. در این صورت هم اگر آن شخص به ما توجهی نکند و یا درخواست ما را برای ازدواج قبول نکند، با اینکه شاید ناراحت شویم، ولی می‌پذیریم. در این صورت جواب رد دیگران را نشانه بی‌ارزشی خود نمی‌دانیم.

2) دومین حالت این است که به دلیل سبک‌های ناسالم تفکری یا رفتاری، جذب او شده است. در این صورت اگر طرف مقابل او را نپذیرد، همه امورات زندگی تحت تاثیر قرار می‌گیرد و ممکن است افسرده شود و دست از زندگی بکشد. این افراد به خاطر فعال شدن طرحواره محرومیت هیجانی و طرحواره‌های دیگر، ممکن است تصمیمات نادرستی بگیرند. اگر سبک کودک درون بی‌احساس فعال شود، ممکن است احساس بی‌ارزشی و حقارت کند و رو به سوی تنهایی، غم و افسردگی برود. در این حالت دیگر از ازدواج و ارتباط برقرار کردن دست می‌کشد و فرار را انتخاب می‌کند. یا رو به رفتارهای جبران افراطی می‌آورد و برای طرف مقابل ایجاد مزاحمت می‌کند.

مثال

مهناز معلم است و همسر خوبی هم دارد. اما همیشه احساس می‌کند، دوست داشتنی نیست و دیگران توجه چندانی به او نمی‌کنند، هر چقدر هم که دیگران به او توجه کنند، باز هم فکر می‌کند آن گونه که نیاز دارد دیگران او را دوست ندارند. در کودکی، پدر و مادر او بسیار مشغول کار خود بودند و هر وقت هم در منزل بودند، توجه چندانی به این دختر نداشتند. او احساس می‌کرد مورد توجه خانواده نیست.

وقتی شخص از این نظر وارد طرحواره و سبک محرومیت هیجانی می‌شود، بسیار ناراحت و غمگین می‌شود و احساس می‌کند دوست داشتنی نیست. چنین شخصی محبت کافی را از اطرافیان نگرفته است و احتمالا در خانواده سردی بزرگ شده است. معمولا جذب افراد سرد می‌شود و یا حتی اگر هم به او توجه کنند، باز هم به صورت افراطی دنبال جلب توجه است.

غلبه بر طرحواره بازداری هیجانی


قبول کنید که این طرحواره در شما فعال است و عواقبی دارد

 مانند هر طرحواره‌ای، اولین قدم این است که بر این مشکل آگاهی داشته باشیم. فردی که عادت دارد احساساتش را مهار کند، ممکن است ارزش بیان مناسب آنها را درک نکند. به عنوان مثال، چه اتفاقی می‌افتد اگر به یک دوست بگویید عصبانی هستید از اینکه او در رویدادی که قرار بود با هم به آنجا بروید، حضور پیدا نکرده است؟ طبیعتا او شما را درک می‌کند و تلاش می‌کند ناراحتی‌تان را از بین ببرد. یا مثلا گفتن «دوست دارم» به یکی از اعضای خانواده چه پیامدهایی دارد؟ قطعا هیچی. آیا اگر در یک رستوران شلوغ با صدای بلند بخندید، ممکن است باعث سردرد دیگران شود؟

خاطرات را تغییر دهید

روش‌های خلاقانه‌ای وجود دارد که می‌توانیم برای تغییر این سبک‌ها به کار بگیریم و مسیر موفقیت و خوشبختی خود را هموارتر کنیم. تغییر بینش باعث می‌شود رفتار هم عوض شود. تصویرها را عوض کنید تا ذهنت‌تان هم عوض شود. البته این تکنیک باید به کمک روانشناس انجام شود و چیزی نیست که بتوانید تنهایی آن را انجام دهید!

 هرچند حوادث روزگار باعث فعال شدن طرحوارهای ما شده‌اند، ولی این حافظه ما است که نمی‌گذارد طرحواره‌ها عوض شوند. بسیاری از مردم همچون موجوداتی بی‌دست و پا هستند که اسیر حکمرانی طرحواره‌ها شده‌اند و این حاکمان ویرانگر، دستور می‌دهند که آن شخص چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. امپراطور قلب‌ها، سوار بر طرحواره‌ها و سبک‌های ناسالم است و می‌داند که چگونه در اوج حرکت کند و مثل عقاب، پادشاه آسمان خویشتن باشد.

یاد بگیرید چگونه احساسات منفی را مدیریت و ابراز کنید

مقاله‌ای که روی این جمله لینک کردیم را مطالعه کنید و تمرین کنید. بیان کردن سالم احساسات، برای فردی که این طرحواره را دارد ضروری است. کاملا طبیعی است که اوایل این کار سخت باشد اما با تمرین و تکرار، تبدیل به عادت می‌شود.

سخن پایانی

اگر احساس می‌کنید دچار طرحواره بازداری هیجانی هستید، تمرین کنید احساسات مثبت یا منفی را به شکل سالم ابراز کنید. برای احساسات ارزش قائل شوید و سعی نکنید بیش از حد منطقی و خشک باشید. اگر به تنهایی نمی‌توانید ان کار را انجام دهید، ناامید نشوید، حتما با یک طرحواره درمانگر صحبت کنید تا تمرینات و تکنیک‌های لازم به شما آموزش داده شود و تله از ریشه درمان شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!